آیت الله خامنه ای کیست؟

شناخت رهبر جمهوری اسلامی ایران

آیت الله خامنه ای کیست؟

شناخت رهبر جمهوری اسلامی ایران

بهترین شعرا

بهترین شعرای معاصر از نظر مقام معظم رهبری چه کسانی هستند؟

کسانی بودند که آن وقت در زمان جوانی ما، جزو اساتید و برجسته‌های شعر نو بودند و به اعتقاد من اینها از خود «نیما یوشیج» بهتر شعر نو می‌گفتند. البته صفای «نیما یوشیج» را هیچ کدامشان نداشتند.
بهترین شعرای معاصر از نظر مقام معظم رهبری چه کسانی هستند؟گروه فرهنگی مشرق - یکی از عادات و برنامه های رهبر معظم انقلاب طی سالیان مختلف ارتباط ایشان با جوانان بوده است. ایشان از اول انقلاب با جوانان رابطه بسیار خوبی داشته اند تا جایی که حضرت امام پس از شهادت شهید مطهری، ایشان را به عنوان «فردی فهیم و سخنور معرفی کردند که می تواند مرجع رسیدگی به مسائل فکری و اعتقادی دانشجویان و مقابله با تبلیغات احزاب و گروه‌های مخالف نظام جمهوری اسلامی، به ویژه مارکسیست‌ها در محیط دانشگاهی باشند» طی این سال ها ارتباط ایشان با جوانان ادامه داشته و در دوره رهبری ایشان نیز در مقاطع ثابت در هر سال، مثل روز 13 آبان یا در ماه مبارک هر سال دیدارهای جوانان با ایشان به صورت منظم پیگیری می شود. در دیدار صمیمانۀ ایشان در سال 77 با جوانان سؤالات جالبی مطرح شده است که یکی از آنها درباره بهترین شعرای معاصر از نگاه رهبر معظم انقلاب است. این سؤال و جواب با هم مرور می کنیم.

با توجّه به علاقه شما به هنر و ادبیات، از شعرای معاصر، آثار کدامیک را بیشتر مطالعه کرده‌اید و به کدامیک بیشتر علاقه دارید؟
من شعرای معاصر را تقسیم می‌کنم به شعرایی که غزلسرا بودند، شعرایی که قصیده‌سرا بودند و شعرایی که نوسرا بودند. هر کدام چند نفری هستند که من به ایشان علاقه داشتم. در غزل، مرحوم «امیری فیروزکوهی» است که من با ایشان دوست هم بودم و ایشان به من هم خیلی علاقه داشتند و سالها تا بعد از انقلاب، با یکدیگر رفت و آمد داشتیم. در زمان ریاست جمهوری من، ایشان از دنیا رفتند.

البته غیر از «امیری» هم یکی، دو نفر شاعر غزلسرا بودند که شعرهایشان را دوست می‌داشتم؛ یکی مرحوم «رهی معیّری» بود که او را از نزدیک ندیده بودم، یکی مرحوم «شهریار» بود که از شعرش خیلی خوشم می‌آمد. با ایشان هم آشنا بودم. البته من بعد از انقلاب با ایشان آشنا شدم؛ قبل از انقلاب، هیچ ارتباطی با یکدیگر نداشتیم.


در درجه اوّل، قصیده‌سرا «ملک‌الشّعرای بهار» بود که قصیده‌هایش مرا خیلی به خودش جلب می‌کرد. مرحوم «امیری فیروزکوهی» هم یک نوع قصیده سبک خاقانی می‌گفت که آن هم در نوع خودش قصیده بسیار فخیم و برجسته‌ای بود؛ از آن هم من خیلی خوشم می‌آمد.

در شعر نو، دو، سه نفر بودند که شعرهایشان را خیلی می‌پسندیدم. یکی از آنها «اخوان» بود. ما با «اخوان» آشنا بودیم و شعرش، شعر بسیار برجسته‌ای بود. یکی دو نفر دیگر هم هستند که دوست ندارم از آنها اسم بیاورم. کسانی بودند که آن وقت در زمان جوانی ما، جزو اساتید و برجسته‌های شعر نو بودند و به اعتقاد من اینها از خود «نیما یوشیج» بهتر شعر نو می‌گفتند. اگر چه او شروع کننده این راه بود؛ اما به نظر من اینها از او بهتر و پخته‌تر و برجسته‌تر شعر می‌گفتند. البته صفای «نیما یوشیج» را هیچکدامشان نداشتند؛ نه اخوان داشت، و نه آن یکی، دو نفر دیگری که من از ایشان اسم نیاوردم.


بهترین شعرای معاصر از نظر مقام معظم رهبری چه کسانی هستند؟نیما یوشیج - برخلاف آن چیزی که می‌گفتند - مردی متدیّن بود. مرحوم «امیری» با «نیما یوشیج» از نزدیک دوست بود. او برای من نقل می‌کرد و می‌گفت «نیما یوشیج» آدم متدیّنی است. او به شعر سنّتی هم علاقه‌مند بود؛ منتها این سبک را هم می‌پسندید. البته می‌دانید که ایشان این سبک را هم از اروپاییها گرفته بود. اصلاً سبک شعر نوِ ما، سبک ابتکاری به معنای حقیقی نیست؛ سبک شعر اروپایی است، با خیلی از خصوصیاتی که آن شعرها دارد. حتّی سبک جمله‌بندی انگلیسی، در شعر نوِ فارسی ما گرته‌برداری شده است.

در بین شعرایی که الان هستند، چند نفر شاعر خوب داریم. هم شعر غزلی خوب داریم و کسانی که می‌گویند، انصافاً خوبند؛ هم شعر نو داریم. در میان شعرای انقلاب، بعضیها واقعاً خوب و برجسته‌اند. به من اجازه بدهید که از شعرای معاصر و زنده اسم نیاورم.

منبع: دیدار مقام معظم رهبری با جوانان در تاریخ 1377/2/7
مشرق نیوز

اولین جلسه

سردار حاجی زاده:

برگزاری اولین جلسه موشکی در سال 64 با حضور آیت الله خامنه ای / دستاوردهای جدید به زودی اعلام می شود

فرمانده نیروی هوافضای سپاه گفت: اولین جلسه ما درباره بحث موشکی با رهبر انقلاب که در آن زمان رئیس‌جمهور بودند به سال ۶۴ برمی‌گردد یعنی طی ۲۹ سال ما به اینجا رسیده‌ایم.
دشمن نمی‌تواند جلوی ما را بگیرد/ بشار اسد ماند چون خواست ایران بود/ برخی در داخل مخالف حرکتهای انقلابی هستند
به گزارش مشرق، مراسم گرامیداشت فرماندهان و ۱۴۶ شهید گروه ۶۳ توپخانه خاتم‌الانبیا بعدازظهر امروز در مجموعه ۱۳ آبان لانه جاسوسی برگزار شد سردار امیرعلی حاجی‌زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه در این مراسم با اشاره به جایگاه شهید حبیب‌الله کریمی فرمانده گروه توپخانه ۶۳ خاتم‌الانبیا گفت: شهید کریمی مسیری را انتخاب کرد که توانست به مقام شهادت برسد آن هم در شرایطی که جان تعدادی از همرزمان خود را با شجاعت نجات داد.

وی با اشاره به سابقه آشنایی با این شهید اظهار داشت: در جلسه‌ای که در مهران و در قرارگاه توپخانه به همراه شهید شفیع‌زاده و شهید تهرانی‌مقدم با شهید کریمی داشتیم آن دو شهید بزرگوار تا دقایقی بعد از جلسه از فعالیت‌های شهید کریمی تمجید می‌کردند.

سردار حاجی‌زاده با اشاره به برخی اقدامات برای از بین بردن یاد شهدا در جامعه تصریح کرد: خیلی‌ها مایل نیستند راهیان نور ادامه پیدا کرده و شهدا در دانشگاه‌ها و مرکز شهر دفن شوند و تاکید رهبری بر حفظ یاد شهدا خود گویای این است که عده‌ای تحمل نام شهدا را ندارند.

فرمانده نیروی هوافضای سپاه با بیان اینکه هرچه موقعیت به دست آورده‌ایم حاصل ایستادگی در برابر استکبار بوده است اظهار داشت: برخی نگاهشان مادی بوده و رزمندگان دفاع مقدس را خشونت‌طلب می‌دانند؛ اینها همان کسانی هستند که سیدالشهدا را خشونت‌طلب معرفی کردند.

وی اقتدار ایران را نتیجه ایستادگی رزمندگان دانست و افزود: ما برای انقلاب دوباره خون خواهیم داد اما عده‌ای تاب دیدن این شرایط را ندارند ولی ما باید از این انقلاب، انقلابی دفاع کنیم.

فرمانده نیروی هوافضا دغدغه‌های رهبر انقلاب در موضوع فرهنگ و اقتصاد مقاومتی را یادآور شد و افزود: باید از این میراث ارزشمند که بهای زیادی برای آن داده شده مراقبت کرد؛ اگر شرایط امروز خود را با دیگر کشورها در سال ۵۷ مقایسه کنیم می‌بینیم که بهترین مسیر، مسیر مقاومت است.

وی با تاکید بر اینکه دشمنان ما تاکنون به هیچ ملت مظلومی امتیاز نداده‌اند اظهار داشت: ما امروز در همه عرصه‌ها به توانمندی خوبی رسیده‌ایم.

سردار حاجی‌زاده با اشاره به مذاکرات ایران و کشورهای غربی گفت: امروز دشمنان به نقطه‌ای رسیده‌اند که قادر نیستند با تحریم جلوی ما را بگیرند و بحث مذاکره را مطرح می‌کنند.

فرمانده نیروی هوافضا با طرح این سوال که چرا دشمنان موضوع تحریم قطعات خودرو و هواپیما را مطرح می‌کنند ولی درباره موشک و هواپیماهای بدون سرنشین چنین تحریم‌هایی وجود ندارد اظهار داشت: چون این مسائل از دست آنها خارج شده است و در این زمینه نمی‌توانند ما را تحریم کنند.

وی با تاکید بر اینکه نباید به آمریکا نگاه خوشبینانه داشت اظهار داشت: پای میز مذاکره باید به این مسئله توجه کنیم که در حال مذاکره با دشمن هستیم؛ البته مذاکره برای دورسازی دشمن مانعی ندارد ولی نباید باور کنیم که با این مسائل مشکل مردم حل می‌شود.

فرمانده نیروی هوافضا با اشاره به رفتار آمریکا با کشورهایی نظیر لیبی با وجود امتیازدهی سران این کشور به آمریکا تصریح کرد: ناامنی‌هایی که امروز در پاکستان، عراق و سوریه وجود دارد توسط غرب درست شده است.

سردار حاجی‌زاده ولایت فقیه و پیروی از امام را رمز موفقیت ایران و ثبات کشور در برابر ناامنی‌ها دانست و افزود: امروز باید حواسمان جمع باشد که به غیر از توانمندی‌های داخلی هیچ امکان دیگری برای ما وجود ندارد؛ موارد مشابهی در تاریخ وجود دارد که به دشمن دل بستیم و کاری انجام نشد.

فرمانده نیروی هوافضای سپاه با اشاره به مسئله کره شمالی و موضوع هسته‌ای این کشور اضافه کرد: درباره کره شمالی فقط موضوع هسته‌ای مطرح بود و آنها همه تجهیزات خود را منهدم کردند اما آمریکا به تعهد خود عمل نکرد.

سردار حاجی‌زاده با تاکید بر اینکه باید در فرصت‌های به وجود آمده توانمندی داخلی را درست کنیم اظهار داشت: نباید باور کنیم که دشمنان برای ما کاری خواهند کرد.

وی ادامه داد: اگر قرار بود ما در جنگ فقط با عراق بجنگیم همان دو سال اول کار جنگ تمام بود و تمام دنیا پشت عراق قرار گرفت.

فرمانده نیروی هوافضا با بیان اینکه امروز اقتدار ایران هزار برابر شده است تصریح کرد: ۸۶ کشور دنیا ایستادند و گفتند حکومت سوریه باید عوض شود و بشاراسد برود ولی چون نظر ایران این نبود آنها شکست خوردند.

سردار حاجی‌زاده افزود: وزیر امور خارجه آمریکا صریحا این را گفت که ما شکست خوردیم و صحنه به دلیل اینکه ایران و حزب‌الله نخواستند تغییر کرده است.

وی با تاکید بر لزوم عزم جهادی در تمامی عرصه‌ها تصریح کرد: امروز برخی قدرت‌های بزرگ که شاید به فکر کسی نرسد در برخی تکنولوژی‌ها از ما کمک می‌خواهند.

سردار حاجی‌زاده با طرح این سوال که چرا مشکل اقتصادی حل نمی‌شود تصریح کرد: چون در این بخش کم‌توجهی صورت گرفته است؛ مسئله برای این دولت هم نیست چون این دولت تازه ۶ ماه است که بر سر کار آمده بلکه در طول سالیان قبل نیز این کم‌توجهی صورت گرفته است.

فرمانده نیروی هوافضا ادامه داد: اولین جلسه ما درباره بحث موشکی با رهبر انقلاب که در آن زمان رئیس‌جمهور بودند به سال ۶۴ برمی‌گردد یعنی طی ۲۹ سال ما به اینجا رسیده‌ایم.

وی با بیان اینکه شخصیت رهبر انقلاب همان شخصیت سال ۶۴ است ادامه داد: در بخش‌هایی که گوش شنوا بوده کارهای اینچنینی صورت گرفته و در بخش‌هایی که گوش شنوا وجود نداشته با مشکل مواجهیم.

سردار حاجی‌زاده بسترها و زیرساخت‌های کشور را برای پیشرفت مناسب دانست و ادامه داد: با این زیرساخت‌ها می‌توانیم بر همه محدودیت‌ها فائق بیاییم اما این مسئله همت، ایستادگی و کار جهادی می‌خواهد.

فرمانده نیروی هوافضا با اشاره به خاطره‌ای از شهید تهرانی‌مقدم گفت: شهید تهرانی‌مقدم در سفری که پس از جنگ یک هیات دیپلماتیک به عراق داشتند به عنوان خدمه پروازی به بغداد رفت چون در آن زمان ما مطمئن نبودیم که جنگ دوباره شعله‌ور نخواهد شد و ایشان به آنجا رفت تا گرای برخی مناطق را به دست بیاورد؛ شهید تهرانی‌مقدم پس از بازگشت از عراق به ما گفت صدام علاوه بر اینکه جنگ را خوب مدیریت کرده در شهرسازی نیز خوب کار کرده است.

سردار حاجی‌زاده با تاکید بر اینکه این انقلاب متعلق به این دولت و آن دولت نیست تصریح کرد: خانواده معظم شهدا امروز در خط مقدم این تحولات قرار گرفته‌اند.

فرمانده نیروی هوافضای سپاه در پایان خاطرنشان کرد: امروز نباید محافظه‌کارانه از انقلاب دفاع کنیم بلکه باید انقلابی از انقلاب دفاع کرد.

دستاوردهای جدید در حوزه کشف و شناسایی اعلام می‌شود

به گزارش مشرق، سردار امیرعلی حاجی‌زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه در حاشیه مراسم گرامیداشت شهدای گروه 63 توپخانه خاتم‌الانبیا(ص) در جمع خبرنگاران با اشاره به دستاوردهای سپاه پاسداران در زمینه پدافند گفت: هم‌اکنون حفاظت از اماکن حساس و پادگان‌های سپاه به عهده خود سپاه پاسداران است.

وی با بیان اینکه همکاری‌های خوبی با ارتش جمهوری اسلامی در زمینه پدافند و کشف و شناسایی داریم، تصریح کرد: در این زمینه در آینده اخبار خوبی را خواهید شنید و دستاوردهای خوبی داریم که به اطلاع مردم می‌رسانیم.

فرمانده نیروی هوافضای سپاه در ادامه در پاسخ به سوالی درباره نامگذاری سال 93 از سوی رهبر انقلاب به عنوان اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی گفت: شما شاهد بودید که در سخنرانی رهبر انقلاب 2 دستاورد نیروی هوافضای سپاه به عنوان الگو معرفی شد و این نشان می‌دهد که کارهای سخت‌تر از این نیز توسط مسئولان شدنی است.

سردار حاجی‌زاده با تاکید بر اینکه اگر باور کنیم می‌توانیم بر مشکلات فائق آییم، اظهار داشت: وقتی دشمنان می‌گویند باید درباره موشک‌های بالستیک ایران مذاکره کنیم، یعنی کار از دست آنها خارج شده و نمی‌توانند با تحریم جلوی ما را بگیرند.

فرمانده نیروی هوافضای سپاه در پاسخ به سوال دیگری درباره علت تاکید رهبر معظم انقلاب بر عدم فراموشی رویدادهای دفاع مقدس گفت: این تاکید به دلیل آن است که امروز عده‌ای در کشور وجود دارند که مخالف شهدا، تشییع آنها، راهیان نور و حرکت‌های انقلابی هستند.

وی اضافه کرد: اما امروز اکثریت ملت شریف ایران به انقلاب معتقدند و رهبر انقلاب نیز خواستند در این زمینه چراغ راهی را در برابر ملت قرار دهند.
منبع: مشرق نیوز

درخواست از خداوند

شرح احادیث خارج فقه رهبر انقلاب

در حال وضو هم از خداوند سؤال کنید

با غفلت وضو نگیرید، در حال وضو هم از خدای متعال سؤال بکنید، یعنی دعا بخوانید، با خدای متعال حرف بزنید، تلاوت قرآن بکنید.

ویژه‌نامه ضیافت - مشرق در ماه مبارک رمضان، روزانه، شرح یکی از احادیث اخلاقی مقام معظم رهبری که در ابتدای درس خارج معظم‌له مطرح می‌شود را برای مخاطبین منتشر می‌کند.

حدیث:

و کان فی وصیتّه (صلی‌الله علیه و آله) لعلیٍّ (علیه‌السلام): و علیکَ برَفعِ یدَیک فی صلاتکِ و تقلّبهُما، و علیک بالسؤال عند کلّ وضوء.[1]

ترجمه:

در وصیت پیامبر به امیرالمؤمنین (ع) آمده است: بر تو باد که در نماز دستهایت را بلند کنی و بعد پایین بیاوری و بر تو باد که در تمام مدت وضو نیز دعا کنی و از خدا مسئلت بجویی.

شرح:

از جمله وصایای نبیّ مکرّم (صلی‌الله علیه و آله) به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) این است که: در نماز، دستت را بلند نموده و دعا کن! یعنی این قنوتی که در نماز جزو مستحباّت است، این را حضرت توصیه می کنند که انجام بگیرد؛ به سبب این که این کار، توجه انسان را در نماز تضمین می کند. از حالت یک عملِ عادیِ معمولی ای که انسان به حسب عادت انجام می دهد، قنوت نماز را از این حالت می تواند خارج کند. که در وسط نماز، انسان توجه می‌کند به خدای متعال، در قنوت یا تحمید و تسبیح و تهلیل است، یا دعا و طلب حاجت است. عبارت «تقلبّهما»، ظاهرا ناظر به این است که در حال قنوت، انسان وقتی دستش را تکان می دهًد، بالا می برد، پایین میآورد، این، دعا را در نماز تقویت و تأکید می کند. این جمله اهمیت دعا را نشان می‌دهد.حدیث

وضو هم مقدمۀ نماز است، نماز ذکرِ خالص است، ذکر بدون شائبۀ هیچ چیز دیگری، اوّل تا آخر نماز ذکر است. وضو را هم داخل در همین گسترۀ ذکر الهی قرار بدهید! با غفلت وضو نگیرید! در حال وضو هم از خدای متعال سؤال بکنید! یعنی دعا بخوانید! با خدای متعال حرف بزنید! تلاوت قرآن بکنید! بدیهی است مهمترین و کارآمدترینِ توصیه‌ها، در این کلام شریف و نورانی وجود دارد. همۀ اینها انسان را به خدا متوجه می‌کند؛ اللهم ارزُقنی ذِکرَک و شُکرَک و اةنابةَ و الرغبةَ إلیک، این حالتِ انابه و رغبت و توجه به خدا، روحِ عمل در زندگی انسان است، که انسان، قلبش با خدای متعال مرتبط باشد، متذکر خدای متعال باشد، از خدای متعال بخواهد، به خدای متعال پناه ببرد، از خدای متعال کمک بخواهد.

این تعبیرات گوناگونی که در دعاهای مختلف هست، این دعاها هم واقعاً جزو نعِم بزرگ الهی در حق ما است، گمان نمی کنم در هیچ مذهبی، در هیچ نحِله ای از نحلههای الهی این همه دعا وجود داشته باشد که در شیعه وجود دارد، دعاهای مأثوری که از ائمه:رسیده، این صحیفۀ سجادیه، دعاهای گوناگون دیگر از ائمه:

به مناسبت‌های مختلف، بدون مناسبت، اینها نعمت‌های بزرگی است، که خالص ذکر الهی را به انسان تعلیم می دهد.[2]



[1] - الشافی، صفحه 829

[2] - 20/1/1392

منبع: مشرق نیوز

روحانی آرژانتینی 2

قسمت دوم

این کنفرانس در آرژانتین برگزار شد؟

بله .خیلی خوب بود. بحث های در مورد پیغمبر(ص)، حج، کعبه، نماز و ... انجام شد. خب من آنجا جذب شدم. دیدم در دین اسلام هم منطق هم عرفان و هم معنویت وجود دارد، علاوه بر اینها هم یک دید وسیعی وجود دارد که دین را محدود به زمان نمی‌کند. البته من آن موقع نمی دانستم پیغمبر(ص) از نسل حضرت ابراهیم بوده است و عین حضرت موسی معجزاتی داشته است و یک مرد الهی است. از آن موقع به بعد شروع کردم به تحقیق و بررسی و دیدم به به چه دین خوبی است. فکر می کنم حدود یک هفته پس از آن کنفرانس به اسلام ایمان آوردم و مسلمان شدم.

یعنی شما با شرکت در یک کنفرانس و یک هفته تحقیق در مورد اسلام، ایمان آوردید؟

بله، من بعد از آن کنفرانس تحقیق کردم مطالعه کردم، علاوه بر آن دیدم دین اسلام زنده است. این دین با سایر ادیانی که من دیده بودم فرق می کرد. من توحید کامل را در اسلام پیدا کردم لذا سریع مسلمان شدم، و خیلی سریع وارد عمل شدم و نماز و روزه وسایر احکام اسلام را عمل کردم و کلا زندگی ام عوض شد.

با این بمباران تبلیغاتی که در آمریکا و غرب علیه اسلام و مسلمانان وجود دارد چطور می شود که شما به این راحتی دین اسلام را قبول می کنید؟

خب به هر حال من حدود چهارسالی در همه این زمینه ها تحقیق کرده بودم و با اوضاع کاملا آشنا بودم. من می دانستم توحید واقعیت دارد و در مورد انبیا مطالعه کرده بودم. اینطور نبود که بی اطلاع باشم و یک دفعه مسلمان شوم.

در آرژانتین مبلغ و روحانی هم حضور داشت؟

موقعی که در ایران انقلاب شد بعضی از شیعیان آرژانتین جمع شدند و نامه‌ای نوشتند به آقایان و مسئولین ایران که حتما یک مبلغ برای ما بفرستید. بالاخره یک مبلغ و سفیر به آرژانتین فرستادند. آن موقع بود که آن مبلغ و سفیر احکام اسلام را به مردم یاد دادند و از آن پس بود که کتاب ها چاپ و ترجمه شد و مردم کم‌کم آگاه شدند. من هم به آنها ملحق شدم و به مسجد آنها رفتم. آنجا در کنار درس های فلسفه درس های مقدماتی معروف اسلامی و بعد از آن کمی هم عربی آموختم. بعد از آن هم درس دانشگاهم را تمام کردم و به ایران آمدم.

شما فرمودید که حدود چند هزار نفر شیعه در آرژانتین زندگی می‌کنند الان وضعیت شیعیان آرژانتین چگونه است؟

الحمدلله، بعد از انقلاب پیشرفت زیادی در وضعیت شیعیان آرژانتین بوجود آمد، هم فعالیت ها بیشتر شد و هم حجاب رواج بیشتری پیدا کرد. فعالیت ها سازمان یافته تر از قبل شد. الان در آرژانتین ما مدرسه و حسینیه و مسجد داریم.

شما در چندسالگی به ایران آمدید؟

حدودا سه سال بعداز آنکه مسلمان شدم ما را به ایران دعوت کردند. 22 بهمن سال66 بود که به ایران آمدم. من اولین باری که به ایران آمدم 26 سالم بود. آن موقع ما را فرستادند جماران و با امام(ره) دیدار کردیم. بعد از آن به مشهد و قم رفتیم. یک سال بعد از آن هم برای ورود به حوزه اقدام کردم و در آن ایام به حج هم رفتم.

فارسی هم یاد گرفته بودید؟

نه انگلیسی صحبت می کردیم.

از سفری که به حج داشتید تعریف کنید، چه اتفاقاتی افتاد؟

آن سالی که به حج رفتم سالی بود که کشتار حاجی ها اتفاق افتاد. من دیدم که چگونه مسلمان ها را کشتند، دیدم که چطور به مسلمان های ایرانی دروغ بستند. روز بعد از کشتار آمدند گفتند که ایرانی ها می‌خواستند حجرالاسود را به قم ببرند. چند صد نفر را قتل عام کرده بودند. آن موقع گفتم الحمدلله که جهنم برای چنین آدم هایی خلق شده است. آنها جنایت بزرگی انجام دادند بعد هم دروغ بزرگی‌تری گفتند و آن دروغ را به ایرانی ها نسبت دادند.

یادم هست وقتی با ایرانی ها برای خرید  به مغازه می‌رفتیم، آنها می‌گفتند برو بیرون! شما آمده‌اید اینجا که دزدی کنید. واقعا در آن ایام مظلومیت موج می زد. هم می‌کشتند و هم به تهمت دزدی می‌زدند.

این مظلومیتی که تعریف کردید هنوز هم نسبت به ایرانی ها در جهان وجود دارد؟

بله. مظلومیت زیاد است. رسانه های غربی، ایران را به عنوان یک کشور تروریست معرفی می‌کنند. این البته برای مردم روز به روز دارد روشن می‌شود که آنها دروغ می گویند، ولی در عین حال هنوز هم خیلی از مردم جهان نمی‌فهمند چون همه به دنبال حقیقت نیستند اگر همه می‌فهمیدند که دنیا اینطور نبود. این ها از طریق رسانه‌ها به مردم دروغ می گویند و خودشان را مدافع حقوق بشر معرفی می‌کنند، الان الحمد الله خیلی ها در جهان متوجه شدند و می فهمند.

بعد از سفر حج به ایران بازگشتید؟

بله، بعد از سفر حج به ایران آمدم و در قم درس خواندن را شروع کردم.

دیدارتان با امام(ره) خصوصی بود یا عمومی؟

خصوصی نبود، یک دیدار عمومی بود در جماران.

بهترین خاطراتی که در ایران دارید مربوط به چه زمانی می شود؟

همان خاطره دیدار با امام(ره) خیلی خوب بود. در مشهد امام رضا(ع) هم خاطرات خیلی خوبی داریم.

تا حالا بیست و چند مرتبه به مشهد رفته ایم، هر دفعه که به زیارت امام رضا(ع) می روم بهتر از قبل است و حس خوبی دارم.

نظرتان در مورد حضرت آیت الله خامنه‌ای چیست؟

ایشان خیلی خوب است، خیلی عالی و خدایی است. در فتنه سال 88 در نماز جمعه ای که ایشان صحبت کردند واقعا برایم عجیب بود. البته دائما بیانات‌شان همینگونه است. رهبر واقعا یک فرد عجیبی هستند، باید قدرشان را بدانیم.


سفر راهیان نور کمک کرد حماسه عاشورا را بهتر درک کنیم/ در 24سالگی شیعه شدم/ بعداز انقلاب وضعیت شیعیان آرژانتین بهتر شد/ تفاوتی بین شهدای سوریه و بحرین و فلسطین نمی‌بینم/ بهترین خاطراتم را در حرم امام رضا(ع) دارم  ((((در حال آماده سازی)))


در توصیف مقام معظم رهبری فرمودید که ایشان الهی است آیا این الهی بودن را در جلوه های مختلف پاپ و مسیحیت ندیده اید؟

اصلا قابل مقایسه نیست، مثل مقایسه نور و تاریکی است. پاپ ها دیگر بویی از مسیحیت و حضرت مسیح ندارند. مسیحیت منحرف شده است. این مسیحیتی که در حال حاضر وجود دارد، متاسفانه دچار یک سری تغییرات گسترده شده است که دیگر سنخیتی با مسیحیت اصیل ندارد. حضرت عیسی(ع) پیامش این بود که پیغمبر(ص) دارد می آید. او گفت شما را به آمدن پیغمبر جدید بشارت می‌دهم. حضرت مسیح گفت که کسی برای برپایی حکومت الهی بعد از من خواهد آمد.

همه این قسمت ها را از مسیحیت برداشتند و مسیحیت اصلی دچار تحریفات زیادی شد. حالا می گویند نه اینطور نبوده است و بشارت حضرت عیسی این بوده است که خودش می‌آید و زمان تمام می‌شود. اینها می‌گویند عیسی پسر خداست و برای بخشش گناهان به صلیب کشیده شده است.

آنها دیدشان به دنیا هم خیلی منفی است و نسبت به انسان ها خیلی منفی‌نگر هستند. از نظرشان انسان گناه کار است و خودش نمی‌تواند به هیچ جا برسد. خب با این دید چه کار می شود کرد؟ شما پاسخ بدهید. این همان کاری است که معاویه و یزید می‌خواستند با اسلام بکنند ولی نتوانستند. حسین (ع) جلوی آنها را گرفت و اجازه تحریف کردن را نداد. اسلام را نتوانستند تحریف کنند چون خدا اجازه نداد. این دین تا آخر الزمان و برپایی حکومت الهی توسط حضرت مهدی (عج) می‌ماند. اکنون برپایی حکومت الهی شروع شده و انشالله با آمدن حضرت مهدی (عج) به کمال خواهد رسید.

سراغ موضوع اصلی یعنی سفر راهیان نور برویم، شما الان به همراه دانشجویان و طلبه های خارجی به سفر راهیان نور آمدید، ابتدا برای ما بگویید که چرا در عید نورورز این سفر را انتخاب کردید؟

خدا رو شکر می‌کنم که توفیق پیدا کردم و در این سفر معنوی حضور پیدا کردم. من همیشه به دوستان و نزدیکانم توصیه می‌کنم که اگر فرصتی پیدا کردند آن فرصت را برای شناخت شهدا و راه شهدا صرف کنند.

امسال توفیق داشتم که هم قدمگاه شهدا را زیارت کنم و هم دانشجویان و طلاب جامعه المصطفی را همراهی کنم. امسال در خدمت گروه بودم، برایشان روایت می‌کردم و در کار ترجمه کمک می‌کردم. تمام تلاش خود را کردم تا این جوانان بتوانند بهترین استفاده را از این زیارتگاه ها بکنند.

سفر راهیان نور کمک کرد حماسه عاشورا را بهتر درک کنیم/ در 24سالگی شیعه شدم/ بعداز انقلاب وضعیت شیعیان آرژانتین بهتر شد/ تفاوتی بین شهدای سوریه و بحرین و فلسطین نمی‌بینم/ بهترین خاطراتم را در حرم امام رضا(ع) دارم  ((((در حال آماده سازی)))

دانشجویان و طلبه هایی که همراهتان هستند از کدام کشورها هستند؟

از آمریکای لاتین، کوبا، کلمبیا، برزیل، پرو، آرژانتین و حتی از کشورهای آفریقای جنوبی مثل سودان و نیجریه و اندونزی هستند.

چند نفر هستید؟

35 نفر

برای چندمین بار در این سفر معنوی حضور پیدا می کنید؟

این پنجمین مرتبه‌ای است که من به این زیارتگاه ها می‌آیم.

سفر راهیان نور کمک کرد حماسه عاشورا را بهتر درک کنیم/ در 24سالگی شیعه شدم/ بعداز انقلاب وضعیت شیعیان آرژانتین بهتر شد/ تفاوتی بین شهدای سوریه و بحرین و فلسطین نمی‌بینم/ بهترین خاطراتم را در حرم امام رضا(ع) دارم  ((((در حال آماده سازی)))

سفر راهیان نور برای شما چه دستاوردی داشته است؟

آمدن به این سرزمین ها کمک می‌کند به اینکه شما راحت تر حماسه های عاشورا را درک کنید. آشنایی با حماسه آفرینی شهدا و چگونگی رفتار آنها و عملیات هایی که انجام داده‌اند خیلی می‌تواند در زندگی شما موثر باشد.

شما در اینجا راحت درک می‌کنید که شهدا چه محبتی به امام حسین(ع) داشتند. کلید موفقیت شهدا در تقوا و خودسازی بوده است و توسل به اینها کمک می‌کند به اینکه اینها دست ما را بگیرند و کمک کنند و ما را شفاعت کنند.

من احساس می کنم که شهدا آدم ها را تک تک دعوت می‌کنند و شما می‌بینید که جمعیت راهیان نور هر ساله بیشتر از سال قبل می‌شود. معلوم است که شهدا با ما دعوت شدگان کار دارند آنها ما را دعوت کردند پس حتما با ما کار دارند و مهمتر از آن این است که ما خیلی محتاج به شهدا و کمک آنها هستیم.

سفر راهیان نور کمک کرد حماسه عاشورا را بهتر درک کنیم/ در 24سالگی شیعه شدم/ بعداز انقلاب وضعیت شیعیان آرژانتین بهتر شد/ تفاوتی بین شهدای سوریه و بحرین و فلسطین نمی‌بینم/ بهترین خاطراتم را در حرم امام رضا(ع) دارم  ((((در حال آماده سازی)))

جوانان دانشجو و طلبه‌ای که از کوبا، کلمبیا، برزیل، پرو و غیره در کاروان شما حضور دارند هم آیا در مورد این سفر چنین نظری دارند؟

همینطور که شهدا واسطه ای بین ما و خدا و ائمه هستند. خب این سفر راهیان نور نیز واسطه ای بین ما و شهداست و این برکات این سفر این است که می تواند ما را به شهدا برساند. رهبر معظم انقلاب نیز فرمودند زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست. این دانشجویان هم اینها را می دانند و اعتقاد دارند. ما احساس می کنیم که باید در این سفر بیشتر به شهدا نزدیک بشویم و بیشتر از حماسه آفرینی آنها درس بگیریم.

این سفر راهیان نور فرصتی است برای آشنایی بیشتر مردم ایران و حتی شیعیان جهان با حماسه آفرینی ها و مجاهدت های کسانی که در راه خدا از همه چیز خود گذشتند.

انشالله در آینده نزدیک شاهد باشیم که شیعیان از اینگونه مناطق بیشتر بازدید کنند و ببینند که سربازان اسلام در ایران، سوریه، فلسطین و عراق چه مجاهدت هایی انجام داده اند و اکنون شیعیان با چه مشکلاتی مواجه هستند. ما برای شیعیان سوریه، بحرین، عراق و لبنان دعا می کنیم که انشالله موفق بشوند.


به نظر شما آیا شیعیانی که اکنون در سوریه، بحرین، فلسطین و لبنان در حال جنگ هستند تفاوتی با یکدیگر دارند؟

السابقون السابقون اولئک المقربون- شهدا همه یکی هستند، ایرانی و غیر ایرانی هم ندارد. البته شهدا برای خودشان مراتب دارند. ولی بالاخره هر کسی که توفیق شهادت نصیبش بشود در گروه شهدا محسوب می شود.

من احساس می کنم تفاوتی بین شیعانی که اکنون در سوریه به شهادت می رسند با شیعیانی که در لبنان و فلسطین به دست صهیونیست ها شهید می شوند نیست، چون همگی در یک جبهه به دفاع از اسلام و شیعه جان خود را از دست داده اند.

سفر راهیان نور کمک کرد حماسه عاشورا را بهتر درک کنیم/ در 24سالگی شیعه شدم/ بعداز انقلاب وضعیت شیعیان آرژانتین بهتر شد/ تفاوتی بین شهدای سوریه و بحرین و فلسطین نمی‌بینم/ بهترین خاطراتم را در حرم امام رضا(ع) دارم  ((((در حال آماده سازی)))

مردم آرژانتین چه ذهنیتی در مورد احمدی‌نژاد و روحانی دارند؟

احمدی نژاد در بین مردم آمریکای لاتین محبوبیت داشت ولی خب آنها در جریان سال های آخر ریاست جمهوری احمدی نژاد و رابطه وی با مشایی و بقایی و ... نبودند و خبر هم ندارند فقط یک چهره محبوب بخاطر صحبت ها و اظهارنظرهایی که در آمریکا و آمریکای لاتین انجام داد در ذهن دارند..

در مورد آقای روحانی هم باید بگویم که فعلا به اندازه آقای احمدی نژاد محبوبیت ندارد ولی خب مقبولیتی که آقای روحانی در بین سایر گروه ها و سیاستمداران دارد از آقای احمدی نژاد بیشتر است.

با توجه با اینکه اصلیت شما مربوط به آمریکای لاتین می شود و سال‌ها به مطالعه در مورد ادیان مختلف و همچنین رفتار مردم آمریکا و اروپا صرف کرده اید، بگویید نظرتان در خصوص مذاکرات جمهوری اسلامی ایران با کشورهای 1+5 چیست؟ آیا ایران در این مذاکرات به نتیجه خواهد رسید؟

به نظر من مذاکره بر سر موضوع هسته ای بهانه است و به جایی هم نخواهد رسید. من فکر نمی کنم موضوعاتی چون مسئله هسته ای جمهوری اسلامی که مورد اختلاف ایران و قدرت های استکباری است بر سر میز مذاکره حل بشود. اختلافات خیلی عمیق تر از اینهاست.

ابرقدرت ها اگر اهل منطق بودند خب حتما با مذاکره، دیالوگ و صحبت این اختلاف نظرها حل می شد ولی وقتی آنها نه قائل به منطق و نه قائل به بحث و گفتوگو هستند، خب معلوم است دیگر.

چیزی که این مذاکرات به مردم جهان ثابت کرد این بود که تمام ادعاهای که ابرقدرت ها در مورد ایران می گفتند و مطرح می کردند که اسلام و جمهوری اسلامی اهل منطق و گفت‌وگو نیست در عمل نشان داده شد که دروغ بوده است.

آمریکا که نمی آید با یک کشور جهان سومی بر سر میز مذاکره چانه بزند، هیچ وقت چنین کاری نمی کند ولی وقتی شما می بینید که الان با ایران مذاکره می کند معلوم است که مجبور شده است. چون طرف مقابل او که ایران باشد قدرت دارد بخاطر همین آمریکا مجبور است پای میز مذاکره بنشیند.

آخرین سوالم را اجازه بدهید به فوتبال اختصاص بدهم، در جام جهانی ایران و آرژانتین در یک گروه قرار گرفته اند، دوست دارید کدام تیم پیروز مساقبه باشد؟

(با خنده) شما ایرانی ها در دین اول هستید و دین درجه یک را دارید، اجازه بدهید فوتبال به آرژانتینی ها برسد.

ممنون از وقتی که در اختیار ما گذاشتید.
منبع: مشرق نیوز

روحانی آرژانتینی 1


گفتگو با روحانی آرژانتینی در اردوی راهیان نور؛

از دیدار با امام(ره) در جماران تا تفاوت‌های رهبران مسیحی دنیا با آیت‌الله خامنه‌ای

موقعی که در ایران انقلاب شد بعضی از شیعیان آرژانتین جمع شدند و نامه‌ای نوشتند به آقایان و مسئولین ایران که حتما یک مبلغ برای ما بفرستید. بالاخره یک مبلغ و سفیر به آرژانتین فرستادند. آن موقع بود که آن مبلغ و سفیر احکام اسلام را به مردم یاد دادند و از آن پس بود که کتاب ها چاپ و ترجمه شد.
گروه فرهنگی مشرق - آرژانتین کشوری است در آمریکای جنوبی، پایتخت آن بوینس آیرس است. زبان رسمی این کشور اسپانیایی است و حدود ۴۱ میلیون نفر جمعیت دارد. از لحاظ وسعت پس از برزیل دومین کشور آمریکای جنوبی است و در بین کشورهای جهان هشتمین کشور از لحاظ وسعت می‌باشد. اکثر مردم آرژانتین اروپایی‌تبار هستند و حدود 90 درصدشان مسیحی می‌باشند. درصد باقی مانده نیز شامل مسلمان‌ها می‌شود و عده قلیلی هم بی‌دین در آرژانتین زندگی می‌کند. گویا بعد از انقلاب اسلامی رشد شیعیان در آرژانتین وضعیت بهتری پیدا کرده است. این را از کسی شنیدیم که 24 سال در پایتخت این کشور زندگی کرده است و حالا سالی چندماه برای تبلیغ به آرژانتین می رود.

در اردوی راهیان نور با یک روحانی برخورد کردیم که لهجه عجیبی داشت، البته انگلیسی هم صحبت می‌کرد. دانشجویان و طلبه هایی از کشورهای آمریکایی و آفریقایی را همراه داشت. می‌گفت برای زیارت شهداء دفاع مقدس به همراه دانشجویانی از آمریکای لاتین، کوبا، کلمبیا، برزیل، پرو و آرژانتین به این سفر آمده است.

دوست نداشت مصاحبه کند ولی پس از اصرارهای پی‌درپی ما ساعتی را به گپ و گفت نشستیم. ما هم که از دیدن یک روحانی آرژانتینی به همراه دانشجویانی از کشورهای آمریکای لاتین و آفریقایی خوشحال شده بودیم فرصت را مغتنم شمردیم و پاسخ سؤالات متعدد خودمان را از او گرفتیم.
سفر راهیان نور کمک کرد حماسه عاشورا را بهتر درک کنیم/ در 24سالگی شیعه شدم/ بعداز انقلاب وضعیت شیعیان آرژانتین بهتر شد/ تفاوتی بین شهدای سوریه و بحرین و فلسطین نمی‌بینم/ بهترین خاطراتم را در حرم امام رضا(ع) دارم  ((((در حال آماده سازی)))


- در ادامه مشروح گفت و گوی خبرنگار مشرق با این روحانی آرژانتینی را می خوانید؛
لطفا خودتان را معرفی کنید.

اسم بنده عبدالکریم پاز است و از کشور آرژانتین به ایران آمده ام.

پاز به چه معنی است؟

پاز به زبان اسپانیایی به معنی صلح است.

الان در کجا ساکن هستید؟

من به همراه خانواده ساکن قم هستم، البته رفت و آمد به کشور خودم آرژانتین هم دارم برای تبلیغ به آنجا می روم.

چند سال دارید؟

54 ساله ام.

فرزندانتان هم در ایران هستند؟

بله، فرزندانم به همراه خودم در ایران هستند.

امکان دارد اسامی فرزندان تان را هم بگویید؟

فاطمه، مریم و نورالزهرا اسامی فرزندان من هستند و همراه من در ایران زندگی می کنند.

حاج آقا! چند سال است به ایران آمده اید ؟

من در سال (86 میلادی) برای اولین بار به ایران آمدم. حدود یک سال بعد در ایران مستقر شدم و چهار سال و نیم درس دین خواندم و بعد برای تبلیغ به آرژانتین رفتم.

خیلی درخواست شد تا من در آنجا بمانم چون نیرو نبود و کسی برای تبلیغ در آنجا حضور نداشت .ایرانی ها یکی دو نفر بودند ولی به خاطر یک توطئه ای که در ساختمان تجاری بوینوس آیرس شده بود و گفته بودند که کار ایرانی هاست آنها را اخراج شان کرده بودند. البته بعدا معلوم شد که دروغ گفته بودند و کار ایرانی ها نبود.

خلاصه بعد از 12 سال دوباره به ایران برگشتم و درس را ادامه دادم. الان حدود 9 سال است که من در ایران هستم و درس می خوانم.

سفر راهیان نور کمک کرد حماسه عاشورا را بهتر درک کنیم/ در 24سالگی شیعه شدم/ بعداز انقلاب وضعیت شیعیان آرژانتین بهتر شد/ تفاوتی بین شهدای سوریه و بحرین و فلسطین نمی‌بینم/ بهترین خاطراتم را در حرم امام رضا(ع) دارم  ((((در حال آماده سازی)))

در کدام حوزه علمیه مشغول فعالیت هستید؟

جامعة المصطفی در قم. 

از کدام شهر آرژانتین آمده اید؟

از پایتخت آرژانتین، بوئنوس آیرس.

در حال حاضر هر چند وقت یک بار برای تبلیغ به آرژانتین سفر می کنید؟

من هر سال به آرژانتین می روم و چند ماهی آنجا هستم.

حاجآقا نظرتان راجع به جنگ ایران و عراق چیست؟

جنگ ایران و عراق در واقع جنگ با کفار و استکبار بود. جنگ با آمریکا بود، شوروی هم آن موقع با آمریکا متحد شده بود و می خواستند انقلاب اسلامی ایران را نابود کنند. آنها با کودتا نتوانستند انقلاب اسلامی را کنترل کنند و به سمت خودشان ببرند به همین دلیل بود که متوسل به صدام شدند و به او دستور دادند به ایران حمله کند، ولی الحمدلله موفق نشدند و با مقاومت و مجاهدت مردم مسلمان ایران مواجه شدند و ایرانی ها توانستند این توطئه بزرگ را خنثی کنند و الحمدلله پیروز هم شدند.

در حال حاضر انقلاب اسلامی توانسته آرمان های اسلامی خود را حتی به دیگر کشورها همچون لبنان، سوریه، فلسطین، بحرین و خیلی از کشورهای آفریقایی دیگر صادر کند. الان مسلمانان کشورهای دیگر از مردم ایران الگوبرداری می کنند و آنها را به عنوان الگو گرفتند و یک دردسر بزرگ برای استکبار جهانی هستند.

بخاطر همین است که می گوییم جنگ ایران با استکبار بود. همینطور که اسناد نیز نشان می دهد، مقامات آمریکا بارها با صدام دیدار می کردند و از همه جهت آنها را پشتیبانی می‌کردند.

آنها حتی در جنگ با ایران نیز نتوانستند انقلاب را سرکوب کنند و اکنون آمریکا و اسرائیل بیشترین ترس و وحشت را از مسلمانان منطقه دارند و ما شاهد این هستیم که انقلاب ایران به کشورهای دیگر نیز صادر شده است و این نشان دهنده پیروزی انقلاب اسلامی در مقابل استکبار است.

جمعیت شیعیان آرژانتین چقدر است؟

جمعیت شیعیان آرژانتین یک چیز معلوم و مشخصی نیست چون ما منبع رسمی نداریم ولی حدود چند هزار نفری می شوند. البته اکثرشان مهاجران لبنانی و سوری هستند که به آنجا آمده‌اند.

چه اتفاقی افتاد که به اسلام روی آوردید و به ایران آمدید؟

من خودم مسیحی بودم و از اسلام چیزی نمی دانستم. مدت چهار سال در مورد ادیان مختلف تحقیق کردم چون به دنبال مسیحیت اصلی بودم.

*از چند سالگی تحقیقات را شروع کردید؟

از 18 سالگی شروع کردم و تا 22 سالگی تحقیقاتم طول کشید.

من مسیحی بودم و می خواستم مسیحیت اصلی را پیدا کنم، ولی نتوانستم. هر جایی می‌رفتم قانع نمی شدم. رفتم سراغ ادیان شرقی، با یکی از شاگردان گاندی آشنا شدم و در مورد هندویسم و بودیسم تحقیق کردم. می گفت باید جامعه را ترک کنیم و برویم در کوه زندگی کنیم و عبادت کنیم، خب این خیلی برای من دلچسب نبود و نپذیرفتم.

سفر راهیان نور کمک کرد حماسه عاشورا را بهتر درک کنیم/ در 24سالگی شیعه شدم/ بعداز انقلاب وضعیت شیعیان آرژانتین بهتر شد/ تفاوتی بین شهدای سوریه و بحرین و فلسطین نمی‌بینم/ بهترین خاطراتم را در حرم امام رضا(ع) دارم  ((((در حال آماده سازی)))

در ادامه رفتم فلسفه خواندم، فلسفه غربی یک قسمت خوبی دارد مربوط به یونانی ها، آنها هم فلسفه داشتند و هم عرفان داشتند، یک دید نسبتا توحیدی هم داشتند. ولی خب مثل بودایی ها خوبی هایی که داشتند مربوط به زمان گذشته بود و دیگر برای عصر ما و زمان ما چیزی برای گفتن نداشتند. من اینها را تا آخر خواندم و حتی کارشناسی اینها را خواندم و تاکنون کمی هم در این خصوص در دانشگاه ها تدریس کرده ام.

در آمریکای لاتین هم سفرهای زیادی انجام دادم و تحقیقات مفصلی کردم ولی به نتیجه ای نرسیدم. خلاصه به یک بن بست رسیدم. از آن پس دعا کردم، خیلی دعا کردم و از خدا خواستم که ما را به راه درست هدایت کند، یک راهی را به من نشان بدهد. من زندگی در جامعه مادی غربی برایم سخت بود. من آنجا را نمی خواستم و خوشم نمی ‌آمد. در آن ایام بود که یک کنفرانسی در مورد اسلام برگزار شد و ما به آنجا رفتیم و در آن کنفرانس در خصوص دین اسلام بحث شد. 

ادامه دارد...

ماجرای دیدار خواننده

قره‌باغی
در گفت‌وگوی تسنیم با اسفندیار قره‌باغی مطرح شد

ماجرای دیدار اخیر خواننده «آمریکا،آمریکا، ننگ به نیرنگ تو» با رهبر معظم انقلاب

خبرگزاری تسنیم: اسفندیار قره‌باغی، خواننده سرود مشهور «آمریکا، آمریکا، ننگ به نیرنگ تو» در بهمن‌ماه سال ۹۲ دیداری با رهبر معظم انقلاب داشته است. او از سفر خود از تبریز به تهران برای ملاقات با ایشان می‌گوید.

   

اسفندیار قره‌باغی، خواننده موسیقی کلاسیک است. او از بنیان‌گذاران سرودهای انقلابی در ایران است که در بهمن ماه امسال ترانه‌های جدیدی از او رونمایی شد. صدای اسفندیار قره‌باغی برای کُر و اپرا تربیت شده و در این زمینه‌ها هم فعالیت‌های چشمگیری داشته است.

قره‌باغی پیش از انقلاب، سولیست باس در اپرای تهران بود. اما با پیروزی انقلاب اسلامی تمام تخصص و قابلیت‌های خود را در اختیار ارزش‌های انقلابی قرار داد و در این زمینه نیز آثار جالب توجهی را پدید آورد که بسیاری از آن‌ها ملی و ماندگار شدند. سرود «آمریکا، آمریکا، ننگ به نیرنگ تو» یکی از فراگیرترین آثار اوست. اثری که تقریباً تمام مردم ایران از هر نسلی که باشند، آن را شنیده‌اند.

پیش از این و در زمان ضبط تازه‌ترین اثر ضدآمریکایی اسفندیار قره‌باغی با عنوان «پایان شیطان» که در مراسم 13 آبان 92 اجرا شد با این هنرمند متعهد انقلابی گفت‌وگو کردیم، اما اکنون پس از چهار ماه دوباره به بهانه دیدار اسفندیار قره‌باغی با رهبر معظم انقلاب اسلامی به گفت‌وگو نشستیم تا او نکاتی درباره این دیدار بگوید و از حمایت‌ها و توجه مدیران فرهنگی به موسیقی سخن بگوید. او به عنوان یک هنرمند پیشکسوت و اصیل، گلایه‌های بسیاری از وضعیت فرهنگی زادگاه خود، یعنی تبریز دارد. بخش کوتاهی از این گفت‌وگو که درباره دیدار او با رهبر معظم انقلاب در روزهای بهمن سال 1392 است را در ادامه می‌خوانید:

* تسنیم: از دیدارتان با مقام معظم رهبری بگویید.

21 بهمن امسال سعادت دیداری خصوصی با مقام معظم رهبری را پیدا کردم و نزدیک 3 ساعت در خدمت ایشان بودم. از دفتر رهبری 20 بهمن تماس گرفتند، گفتند که فردا 9 صبح بیت باشید. برای اینکه فرصت از دست نرود، سراغ هواپیما نرفتم، چراکه هواپیماهای تبریز معمولا چهار ساعت تاخیر دارند. ساعت22 سوار اتوبوس شدم و شش صبح تهران بودم، سه ساعتی در خیابان‌های بیت قدم زدم، ساعت 9 جلوی درب بیت رفتم، نگهبان جوانی آنجا بود، گفتم ملاقات دارم، گفت با چه کسی؟؛ گفتم: با حاج آقا. گفت: کدام حاج آقا؟ گفتم: مقام معظم رهبری. گفت: مطمئنی؟ گفتم: تا آنجایی که می‌دانم دیوانه نیستم که از تبریز تا تهران بیایم، همین طوری بیایم.

در نهایت با تماسی که با داخل بیت انجام داد، محبت کردند ما را به داخل بردند. نیم ساعتی در کنار یکی از دوستان در اتاق ملاقات بودم. پس از آن در سالنی که حضور داشتم تعدادی از دوستان از مشهد هم بودند. جایی که بنده نشستم در کنارم دو فیلم‌بردار هم بودند. حضرت آقا وقتی آمدند نشستند، من دولا می‌‌شدم و از زیر دست فیلم‌بردارها آقا را می‌دیدم. یک ساعتی روحانی جوانی که خیلی هم حرفه‌ای سینما را می‌شناخت توضیحاتی ارائه داد و خیلی از برخی جریان‌های سینمایی دفاع کرد و از خدمات سینما به نظام گفت.

روحانی جوان سوال‌هایی را مطرح کرد و از حضرت پاسخ می‌خواست. اما مقام معظم رهبری برخلاف نظر همگان و در نهایت تواضع گفتند:«من هم مثل شما این فیلم‌ها را نگاه می‌کنم، اما من نه کارگردانم، نه کارشناس، جواب سوال‌ها را باید از کارشناسان بگیرید،‌ من تنها می‌توانم بگویم خوب بوده، لازم بوده» پس از آن هم در پاسخ به عده‌ای دیگر که از روستایی در مشهد آمده بودند، پیش از اینکه بخواهند توضیح بدهند، گفتند:«در کنار روستای شما روستای فلان هم قرار دارد» این نشان دهنده آن بود که ایشان تاحد زیادی، حتی موقعیت جغرافیایی روستاها را هم به خوبی می‌شناسند. آن‌ها در گزارش خود کارهایی که انجام داده بودند را برشمردند، پس از آن آقا فرمودند:«شما در گزارش خود نگفتید که در سال 81 کتابخانه‌ای هم در روستای خود احداث کرده‌اید، من لیست کتاب‌های شما را هم دارم. کارهای شما خوب است، اما سعی کنید هر کاری انجام می‌دهید آمیخته با هنر باشد.»

چنین صحبتی، نشان از جامعیت ایشان دارد، در همین جا متوجه شدم که حضرت آقا بنده را دیده‌اند. بلافاصله ایشان گفتند:«مثلا یک هنرمند می‌تواند یک کلمه را جهان‌گیر و ابدی کنند، مثل آقای قره‌باغی ما» بنده دیدم این مرد بزرگ من را از کجا دیده‌اند، بلند شدم خدمت آقا عرض احترام کردم و از دور دو بسته موسیقی که با عنوان «صدای انقلاب» بود را نشان دادم که ایشان گفتند جلو بروم و CD را بدهم.

از 35 سال پیش با ایشان به راستی رفاقت دارم. عاشقانه و به دور از هرگونه تزویری به ایشان علاقه دارم. چراکه نه بنده نان ایشان را می‌دهم و نه در این مدت مزاحمتی برای ایشان داشتم. بنده همیشه به فرمایشات حضرت امام(ره) در مسئله موسیقی اقتدا می‌کنم. به بیانات مقام معظم رهبری هم به طور ویژه‌ای توجه می‌کنم. ایشان به بنده توصیه‌های جالبی درباره موسیقی فرمودند. خط موسیقی که ما دنبال می‌کردیم را به نوعی تأیید کردند و نجات موسیقی از وضعیت فعلی یکی از مطالبی بود که عنوان شد. من در تبریز به دنبال تحقق مطالبات ایشان در زمینه موسیقی هستم. اما متاسفانه فضای تبریز را طوری کرده‌اند که اگر اسم موسیقی را بیاورید، باید کفاره بدهید. در دیداری که با حضرت آقا داشتم هم مکتوب و هم شفاهی گزارش این اتفاقات را دادم.

منبع: تسنیم

خانه پدری رئیس جمهور ایران

خانه‌ی پدر رئیس جمهور


در دوران ریاست جمهورى که مرحوم پدر و مادرم در منزل خودشان زندگى می‌کردند، هیچ وقت به ذهن هیچ کس -نه به ذهن آنها، و نه به ذهن ما- خطور نمی‌کرد که حالا مثلاً چون ما رئیس جمهور هستیم، دستى بر این خانه بکشیم و آن را تعمیرى بکنیم...
به گزارش گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران به نقل از khamenei.ir، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب در بیاناتی در بازدید از منزل پدری در مشهد به تاریخ هفدهم مرداد 1374 فرمودند:

در دوران ریاست جمهورى که مرحوم پدر و مادرم در منزل خودشان زندگى می‌کردند، هیچ وقت به ذهن هیچ کس -نه به ذهن آنها، و نه به ذهن ما- خطور نمی‌کرد که حالا مثلاً چون ما رئیس جمهور هستیم، دستى بر این خانه بکشیم و آن را تعمیرى بکنیم. حتى هنگامى که یکى از همسایه‌هاى ما در این‌جا ساختمان بلندى ایجاد کرده بود که بر این حیاط مشرف بود و مادر ما هم نمى‌توانست دیگر بدون چادر در حیاط راه برود، بعضى از دوستان گفتند خوب است شما بگویید این کار را نکنند؛ ما پیغام دادیم، دیدیم که گوش نکردند!
 
ما راه قانونى هم نداشتیم؛ یعنى آن‌قدر داعى و انگیزه پیدا نشد که به آن همسایه فشار بیاورند که خانه‌ات را مثلاً یک متر کوتاه‌تر درست کن. این از آن چیزهایى است که در یک نظام و در یک کشور، براى همه مایۀ خشنودى و دلگرمى است. مقامات دنیوى و امکانات مادى موجب نمى‌شود که اشخاص وضع شخصى خودشان را با وضع عمومى اشتباه بگیرند و فکر کنند که باید در رفاه بیشترى زندگى کنند.
منبع: باشگاه خبرنگاران

واجب تر از زمان امام

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت ایت الله العظمی فاضل لنگرانی (ره)
الآن حمایت از مقام معظم رهبری، از زمان امام، واجت تر است. چرا؟ بالاخره همان طور که از امام، نه شخص امام، مقام امام « بما انه مقام رهبری » واجب بود، الان این معنا بیش تر احساس ضرورت و نیاز دارد. این مقام، واجب الاطاعه است و باید محترم شناخته بشود.
ایشان (آیت الله خامنه ای) ستون خیمه مرجعیت هستند. اگر ایشان نبودند ما هم نبودیم.
ایشان اهل نظر و اهل اجتهاد هستند. بیست سال پیش ایشان از مدرسین مشهد بودند. وقتی ایشان را دیدم پرسیدم چه چیزی تدریس می کنید؟ فرمودند: مکاسب. مکاسب از مهمترین و مشکل ترین کتب علمی ماست. به نظر من ایشان یک فقیه و مجتهد است. کسی که در سال های طولانی استادی همچون امام امت داشته است و خودش نیز دارای استعداد سرشار است. چنین فردی دارای مقامات بلندی از درک سیاسی است.
ایشان مصداق بسیار روشن و بسیار خوب برای این منصب هستند  برای احراز این منصب کسی بهتر از حضرت ایت الله خامنه ای نداریم.

نکته ها و گفته ها ، دفتر اول

دیدار

امام جمعه رشت/ آیت الله زین العابدین قربانی
عضو مجلس خبرگان رهبری در گفت‌و‌گو با تسنیم:

روایت نخستین دیدار با مقام معظم رهبری در مشهد/ امام خامنه‌ای امید مستضعفان جهان است

خبرگزاری تسنیم: عضو مجلس خبرگان رهبری شجاعت، بصیرت، ایستادگی در برابر دشمن، حق‌طلبی، مجاهدت و ایثار را از ویژگی‌های بارز مقام معظم رهبری دانست و گفت: امام خامنه‌ای رهبری بی‌نظیر و امید مستضعفان جهان است.
 

آیت‌الله زین‌العابدین قربانی در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم در رشت، با اشاره به آغاز دوران فعالیت‌های انقلابی خود در دهه سی، اظهار کرد: در سال‌های انتهایی دهه سی که از گیلان برای ادامه تحصیل به قم رفتم یک حرکت ظلم‌ستیزی و انقلابی به‌وسیله گروهی به‌نام فدائیان اسلام در تهران و قم شروع شده بود.

وی با اشاره به جایگاه و شخصیت شهید نواب صفوی، افزود: آن زمانی که شاه در نهایت قدرت بود و کسی جرأت حرف زدن به او را نداشت، افرادی مانند شهید نواب صفوی علیه ظلم و ستم و تسلط بیگانگان بر کشور و همکاری دستگاه حاکمه با استکبار جهانی و پدید آوردن حکومت اسلامی صحبت می‌کردند و در آن زمان بود که حالت انقلابی در ما به وجود آمد و ما نیز سعی کردیم تا آن جایی که مقدور است در این راستا حرکت کنیم.

نماینده ولی‌فقیه در گیلان، به شهیدان سید عبدالحسین و سید محمد واحدی، نفرات دوم و سوم فدائیان اسلام اشاره کرد و گفت: این دو برادر در حوزه پیش من سیوطی می‌خواندند و گاهی با هم سفرهایی به کاشان و بعضی جاهای دیگر می‌رفتیم و سخنرانی می‌کردیم.

آیت‌الله قربانی تصریح کرد: وقتی به رشت آمده بودند، یکی از آنها هنگام غروب جلوی شهرداری که جمعیت زیادی رفت و آمد می‌کردند ایستاد و اذان گفت و او را گرفتند و به زندان بردند و پس از چندی با پادرمیانی علما آزاد شد.

وی بیان کرد: نزدیکی من و ایشان گرچه نسبت استادی بود، اما از لحاظ عرفان و معنویت و شهادت‌طلبی، او در من اثر ویژه‌ای داشت.

عضو مجلس خبرگان رهبری، گفت: یکی از خاطرات شیرین این دوران این بود که گاهی شهید واحدی و کاظم ساروقی که حافظ قرآن بود در مدرسه دارالشفاء به حجره من می‌آمدند.

آیت‌الله قربانی، با اشاره به سابقه آشنایی خود با مقام معظم رهبری در سال 34 ، بیان کرد: در این سال شهید نواب صفوی و سه نفر از یارانشان شهید شدند، آن سال، سال حزن ما بود و من به‌جای اینکه در تعطیلات تابستان از قم به گیلان بیایم به مشهد رفتم و چهل روز در آنجا ماندم.

وی گفت: در این ایام اقامت شب‌ها در درس مرحوم آیت‌الله میلانی و روزها در درس آشیخ هاشم قزوینی در مدرسه نواب شرکت می‌کردم و ایشان "کفایه" درس می‌دادند و در این زمان مقام معظم رهبری نیز در آن‌وقت پیش آقای آشیخ هاشم در همان درس شرکت می‌کردند.

نماینده ولی فقیه در گیلان، با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری درباره آشنایی با وی، گفت: مقام معظم رهبری فرمودند، "من دیدم یک شیخی در درس آشیخ هاشم شرکت می‌کند که یک تسبیحی دارد و با تسبیح خودش بازی می‌کند، دلم می‌خواست با ایشان دوست شوم، از برادرم آسید محمد سؤال کردم که این شیخ کیست که می‌آید اینجا می‌نشیند، من خوشم می‌آید با ایشان دوست شوم".

وی با بیان اینکه برادر مقام معظم رهبری نیز هم‌مباحثه من در قم بود و در درس آیت‌الله بروجردی و در درس علامه طباطبایی نیز با یکدیگر بودیم و درس‌ها را با یکدیگر مباحثه می‌کردیم، افزود: 58 سال از دوستی بنده با مقام معظم رهبری می‌گذرد و در این مدت چنان پیوندی به وجود آمده است که روز به روز در حال مستحکم‌تر شدن است.

نماینده ولی‌فقیه در گیلان، گفت: هرگاه که بنده به مشهد می‌رفتم با مقام معظم رهبری، آقای طبسی و آقای هاشمی‌نژاد دیدار می‌کردم.

آیت‌الله قربانی با اشاره به یکی از سفرهای خود در سال‌های پیش از انقلاب اسلامی به مشهد، بیان کرد: یک بار که به مشهد رفته بودم، آقا در اختفا بودند و یکی از برادرانشان را که طلبه جوانی بود دیدم و گفتم آسید علی‌آقا کجا هستند، گفتند ایشان مخفی هستند، و من گفتم: اگر به ایشان دسترسی دارید سلام مرا به ایشان برسانید و بگویید قربانی آمده است و می‌خواهد شما را ببیند.

وی افزود: برادر مقام معظم رهبری بعد از ظهر آن روز دنبالم آمد و گفت: آقا می‌خواهند شما را ببینند و پس از آن در هوایی گرم به خانه‌ای بدون امکانات رفتیم و ساعتی با مقام معظم رهبری نشستیم و حرف زدیم و خداحافظی کردیم و رفتیم.

عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه مقام معظم رهبری، منادی حق‌طلبی در جهان اسلام است، افزود: فرمایشات ایشان فصل‌الخطاب همه مسئولان و مردم است.

آیت‌الله قربانی، شجاعت، بصیرت، ایستادگی در برابر دشمن، حق‌طلبی، مجاهدت و ایثار را از ویژگی‌های بارز مقام معظم رهبری دانست و خاطرنشان کرد: امام خامنه‌ای رهبری بی‌نظیر و امید مستضعفان جهان است.

منبع: تسنیم

لحظه ورود

خاطره رهبر انقلاب از لحظه ورود امام به میهن

توى فرودگاه همه مى‌رفتند طرف امام من هم خیلى دلم مى‌خواست بروم، اما خودم را مانع شدم، بعضى دیگر هم مانع مى‌شدم که بروند طرف امام که ایشان را خسته نکنند.

خبرگزاری فارس: خاطره رهبر انقلاب از لحظه ورود امام به میهن

منبع: فارس نیوز

به گزارش خبرگزاری فارس، به نقل از پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، مقام معظم رهبری در پاسخ به سوال خبرنگار اطلاعات هفتگی درباره دهه فجر در سال 1362 اظهار داشتند: در آن روزها ما در یک حالت بُهت بودیم. در حالى که در همه‌ى فعالیتهاى آن روزها ما طبعاً داخل بودیم. همان‌طور که مى‌دانید ما عضو شوراى انقلاب بودیم و یک حضور دائمى تقریباً وجود داشت. لکن یک حالت ناباورى و بهت بر همه‌ ما حاکم بود. من یک چیزى بگویم که شاید شما تعجب بکنید.

من تا مدتى بعد از 22 بهمن هم که گذشته بود بارها به این فکر مى‌افتادم که ما خوابیم یا بیدار. و تلاش مى‌کردم که از خواب بیدار شوم. یعنى اگر خواب هستم، این رؤیاى طلائى که بعدش لابد اگر آدم بیدار شود هر چه قدر خواهد بود خیلى ادامه پیدا نکند، اینقدر براى ما شگفت‌آور بود مسأله.

سجده‌ شکر...

آن ساعتى که رادیو براى اول بار گفت صداى انقلاب اسلامى، یک همچى تعبیرى. من تو ماشین داشتم از یک کارخانه‌اى مى‌آمدم طرف مقرّ امام.

یک کارخانه‌اى بود که عوامل اخلال‌گرِ فرصت‌طلب آن‌جا جمع شده بودند و شلوغى راه انداخته بودند و در بحبوحه‌ انقلاب که هنوز شاید بختیار هم بود، آن روزهاى مثلاً شاید هفدهم، هجدهم و مشکلات هنوز در نهایت شدت وجود داشت و هنوز هیچ کار انجام نشده بود اینها به فکر باج‌خواهى و باجگیرى بودند.

توى یک کارخانه‌اى راه افتاده بودند، تحریکات درست کرده بودند و اینها، ما رفتیم آن‌جا که یک مقدارى سروسامان بدهیم. در مراجعت بود که رادیو اعلان کرد که صداى انقلاب اسلامى. من ماشین را نگه داشتم آمدم پائین روى زمین افتادم و سجده کردم.

یعنى اینقدر براى ما غیر قابل تصور و غیر قابل باور بود. هر لحظه‌اى از آن لحظات یک مسأله داشت، به طورى که اگر من بخواهم خاطرات ذهنى خودم را در آن مثلاً بیست روزِ حول و حوش انقلاب بیان کنم یقیناً نمى‌توانم همه‌ى آن چه را که در ذهن و زندگى آن روزِ ما مى‌گذشت را بیان کنم.

ورود امام!

روز ورود امام البته آن روزِ ورود ایشان که ما از دانشگاه، مى‌دانید که متحصن بودیم در دانشگاه دیگر، مى‌رفتیم خدمت امام، توى ماشین من یک وقتى خدمت خود امام هم گفتم همین را. همه خوشحال بودند، مى‌خندیدند، بنده از نگرانىِ بر آنچه که براى امام ممکن است پیش بیاید بى‌اختیار اشک مى‌ریختم و نمى‌دانستم که براى امام چى ممکن است پیش بیاید. چون یک تهدیدهایى هم وجود داشت.

بعد رفتیم وارد فرودگاه شدیم، با آن تفاصیل امام وارد شدند. به مجرد این‌که آرامش امام ظاهر شد نگرانیها و اضطراب ما به کلى برطرف شد. یعنى امام با آرامش خودشان به بنده و شاید به خیلى‌هاى دیگر که نگران بودند، آرامش بخشیدند.

وقتى که بعد از سال‌هاى متمادى امام را من زیارت مى‌کردم آن‌جا، ناگهان خستگى این چند ساله مثل این‌که از تن آدم خارج مى‌شد. احساس مى‌شد که همه‌ آن آرزوها مجسم شده در وجود امام و با کمال صلابت و با یک تحقق واقعى و پیروزمندانه این‌جا در مقابل انسان تبلور پیدا کرده.

وقتى که آمدیم وارد شهر شدیم از فرودگاه و با آن تفاصیلى که خب همه‌ى شماها شاهد بودید و به حمداللَّه هنوز در ذهن همه‌ مردم شاید آن قضایا زنده است، همان‌طور که مى‌دانید امام عصرى از بهشت زهرا رفتند به یک نقطه‌ نامعلومى و برادرانمان حالا به طور مشخص، آقاى ناطق نورى امام را در حقیقت ربودند و به یک مأمنى بردند که از احساسات مردم که مى‌خواستند همه ابراز احساسات بکنند و امام از شب قبلش که از پاریس حرکت کرده بودند تا دم غروب، تقریباً دمادم غروب دائماً در حال فشار کار و حضور بودند و هیچ یک لحظه استراحت نکرده بودند یک مقدارى استراحت بدهند به امام.

*امام در مدرسه‌ رفاه

ما هم پائین بودیم یعنى ما در آن حال، ما رفته بودیم رفاه. مدرسه‌ رفاه کارهایمان را انجام مى‌دادیم. قبل از آنى که امام وارد بشوند ما نشسته بودیم با برادرانمان و روى برنامه‌ى اقامتگاه امام و ترتیباتى که بعد از ورود امام باید انجام بگیرد یک مقدارى مذاکره کرده بودیم، یک برنامه‌ریزیهایى شده بود.

آن روزها یک نشریه‌اى ما درمى‌آوردیم که بعضى از اخبار و مثلاً اینها در آن نشریه چاپ مى‌شد، از همان رفاه این نشریه بیرون مى‌آمد. یک چند شماره‌اى منتشر شد. البته در دوران تحصن هم یک نشریه‌ى دیگرى آن‌جا راه انداختیم یک دو سه شماره هم آن درآمد.

- عرض کنم که - من برگشتم آن‌جا و منتظر بودیم لحظه به لحظه که ببینیم چه خواهد شد. اطلاع پیدا کردیم که امام رفتند به یک نقطه‌اى که یک مقدارى آن‌جا استراحت کنند، نماز ظهر و عصرشان را ظاهراً نخوانده بودند نزدیک غروب شده بود، نماز ظهر و عصرشان را بخوانند و اینها. آخر شب بود، من داشتم خبرهاى آن روز را تنظیم مى‌کردم که توى همان نشریه‌اى که گفتیم چاپ بشود و بیاید بیرون.

ساعت حدود ده شب بود تقریباً، یک وقت دیدیم که از در حیاط داخلى [مدرسه‌]رفاه - که از آن کوچهِ باز مى‌شد یک در کوچکى بود - یک صداى همهمه‌اى احساس کردم من و یک چند نفرى آن‌جا سر و صدا کردند و {پیدا شد} معلوم شد که یک حادثه‌اى واقع شده.

من رفتم از دم پنجره نگاه کردم دیدم بله امام، تنها از در وارد شدند. هیچکس با ایشان نبود. و این برادرهاى پاسدار، - پاسدار که یعنى همان کسانى که آن‌جا بودند - که ناگهان امام را در مقابل خودشان دیده بودند سر از پا نشناخته مانده بودند که چه بکنند و دور امام را گرفته بودند، امام هم على‌رغم آن خستگى که آن روز گذرانده بودند با کمال خوشروئى با اینها صحبت مى‌کردند. اینها هم دست امام را مى‌بوسیدند، البته شاید یک ده پانزده نفر مثلاً مجموعاً بودند، همین‌طور طول حیاط را طى کردند رسیدند به پله‌هایى که به حال طبقه‌ى اول منتهى مى‌شد و آن پله‌ها پهلوى همان اتاقى هم بود که من توى آن اتاق بودم. من از پنجره آمدم دم در اتاق وارد هال شدم که امام را از نزدیک ببینم. امام وارد شدند. تو هال هم عده‌اى از بچه‌ها بودند اینها هم رفتند طرف امام، دور امام را گرفتند که دست ایشان را ببوسند.

من هر چى کردم نزدیک بشوم دست امام را ببوسم دیدم که به قدر یک نفر مزاحمت براى امام ایجاد خواهد شد و على‌رغم میل شدیدى که داشتم بروم خدمت امام دست ایشان را ببوسم، کنار ایستادم و امام از دو مترى من عبور کردند.

من نزدیک نرفتم چون دیدم شلوغ است دور و ور ایشان و رفتنِ من هم به این شلوغى کمک خواهد کرد. عین این احساس را من توى فرودگاه هم داشتم. توى فرودگاه همه مى‌رفتند طرف امام من هم خیلى دلم مى‌خواست بروم، اما خودم را مانع شدم، بعضى دیگر هم مانع مى‌شدم که بروند طرف امام که ایشان را خسته نکنند.

امام آمدند از پله‌ها رفتند بالا و در این حین پاى پله‌ها در حدود شاید یک سى چهل نفرى، چهل پنجاه نفرى آدم جمع شده بود. رفتند دم پاگرد پله‌ها که رسیدند که مى‌خواستند بروند بالا. یکهو برگشتند طرف این جمعیت و نشستند روى زمین و همه نشستند، یعنى خواستند که رها نکرده باشند این علاقه‌مندان و دوستداران خودشان را. یکى از برادران آن‌جا یک مقدارى صحبت کرد و یک خیر مقدم حساب نشده‌ پرهیجانى - چون هیچکس انتظار این دیدار را نداشت - گفت. بعد هم امام یک چند کلمه‌اى صحبت کردند و رفتند بالا در اتاقى که برایشان معین شده بود راهنمائى شدند به آن‌جا. و همین‌طور دیگر خاطرات لحظه به لحظه...

روز اول دبستان

اولین روز دبستان "مقام معظم رهبرى"

"مقام معظم رهبرى" در مورد روز اولى که به دبستان رفتند، فرمودند: روز اولى که ما را به دبستان بردند، روز خوبى بود؛ روز شلوغى بود، بچه‌ها بازى مى‌کردند، ما هم بازى مى‌کردیم. اتاق ما کلاس بسیار بزرگى بود، باز به چشم آن وقت کودکى من وعده بچه‌هاى کلاس اول، زیاد بود. حالا که فکر مى‌کنم، شاید سى نفر، چهل نفر، بچه‌هاى کلاس اول بودیم و روز پرشور و پرشوقى بود و خاطره بدى از آن روز ندارم.

البته چشم من ضعیف بود، هیچ‌کس هم نمى‌دانست، خودم هم نمى‌دانستم؛ فقط مى‌فهمیدم که چیزهایى را درست نمى‌بینم . بعدها چندین سال گذشت و من خودم فهمیدم که چشم‌هایم ضعیف است؛ پدر و مادرم فهمیدند و برایم عینک تهیه کردند. آن وقت، وقتى که من عینکى شدم، گمان مى‌کنم حدود سیزده سالم بود؛ لیکن در این دوره اول مدرسه و این‌ها این نقص کار بود. قیافه معلم را از دور نمى‌دیدم، تخته سیاه را که روى آن مى‌نوشتند، اصلا نمى‌دیدم؛ و این مشکلات زیادى را در کار تحصیل من به وجود مى‌آورد.
 
به گزارش جام، رهبر عزیز انقلاب در مورد معمم شدن خود، در دوران نوجوانى فرمودند: چیزى که حتما مى‌دانم جالب است، این است که من همان وقت، معمم بودم؛ یعنى در بین سنین ده و سیزده سالگى که ایشان سؤال کردند من عمامه سرم بود و قبا تنم بود. قبل از آن هم همین‌طور، از اوایلى که به مدرسه رفتم با قبا رفتم منتهى تابستان‌ها با سر برهنه مى‌رفتم، زمستان که مى‌شد، مادرم عمامه به سرم مى‌پیچید.

مادرم خودش دختر روحانى بود و برادران روحانى هم داشت، عمامه پیچیدن را خوب بلد بود؛ سر ماها عمامه مى‌پیچید و به مدرسه مى‌رفتیم .البته اسباب زحمت بود که جلوى بچه‌ها، یکى با قباى بلند و لباس جور دیگر باشد. طبعا مقدارى حالت انگشت‌نمائى و این‌ها بود؛ اما ما با بازى و رفاقت و شیطنت و این‌طور چیزها جبران مى‌کردیم، نمى‌گذاشتیم که در این زمینه خیلى سخت بگذرد.
منبع: باشگاه خبرنگاران


قرآن خواندن هر روز

خاطره رهبر معظم انقلاب از بازگشت امام خمینی(ره) به ایران


دیدم امام از کوچه، تک و تنها به طرف ساختمان مى‌آیند! براى من خیلى جالب و هیجان‌انگیز بود که بعد از سالها ایشان را مى‌بینم - پانزده سال بود، از وقتى که ایشان را تبعید کرده بودند، ما دیگر ایشان را ندیده بودیم - فوراً در ساختمان، ولوله افتاد....
به گزارش گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در پنجمین قسمت از مجموعه چندرسانه‌ای عبدصالح، خاطره‌ای از اولین روزهای بازگشت حضرت امام خمینی رحمه‌الله در سال ۱۳۵۷ به کشور و ماجرایی درباره‌ی انس ایشان با کلام‌الله مجید را منتشر کرد. عنوان این قسمت «انقلاب قرآن» است و بخشی از فایل صوتی خاطره‌ی رهبر انقلاب برای اولین بار پس از سی و سه سال در این برنامه منتشر می‌شود.

 بیانات در جلسه درس تفسیر قرآن کریم ۱۳۶۰.۱۱.۰۹

امام که آمده بودند ایران - سال ۵۷ - خب ما اوّل یک نظر امام را دیدیم، سالى که ایشان، روزى که ایشان وارد شدند آن‌جا زیارت کردیم امام را بعد هم شب که آمدند مدرسه‌ى رفاه یک نظر دیدیم، نزدیک هم نرفتم که مبادا مزاحمشان بشویم که همه‌ى دورشان را گرفته بودند، مى‌بوسیدند، من گفتم، من یک نفر حداقل اذیت نکنم امام را، نرفتم،[گفتم] بعد مى‌رویم خدمت امام. فردا شبش بود ظاهراً، یا یکى دو شب بود که آن مدرسه‌ى علوى بودند، فرستادند ما را خواستند، بنده و بقیه‌ى برادرانى که عضو شوراى انقلاب بودیم ماها را خواستند. من وارد اتاق شدم، سر شب بود دیدم امام نشستند پشت قرآن دارند قرآن مى‌خوانند. حالا کِى است؟ دو سه روز بعد از ورود امام، آن روزهایى که شماها لابد یادتان هست در خیابان ایران و آن محوطه‌ى اطراف چه خبر بود از جمعیت و ولوله‌ى جمعیت. امام مراجعات به او شده، آمده‌اند، رفته‌اند. حالا غیر از این‌که مردم آمده‌اند مراجعه کردند، افراد خصوصى، سیاستمداران، روحانیون، - نمى‌دانم - دوستان قدیمى، افراد متفرقه آمدند خدمت امام، یکى پیشنهاد کرده، یکى پرسیده، یکى چیزى گفته، مرتب مشغول بود امام. سرشب ایشان در این همه غوغا که حالا بعدش هم باز یک عدّه‌اى بخواهند ملاقات کنند، یک عدّه‌اى کار دارند، تا آخر شب باز امام کار داشت، در همه‌ى این غوغاها بعد از نماز مغرب و عشا ایشان نشسته بودند در یک اتاق تنها انگار که در این دنیا هیچ خبرى نیست قرآن را باز کرده بودند، مشغول قرآن خواندن بودند. یعنى امام یک روز هم قرآن خواندن یادشان نمى‌رفت؛ مرتب قرآن مى‌خواند. ببینید این دل با قرآن آشناست که این‌جورى است.

۱۳۷۶.۱۱.۱۴
 
یکى از خاطرات خیلى جالب من، آن شب اوّلى است که امام وارد تهران شدند؛ یعنى روز دوازدهم بهمن - شب سیزدهم - شاید اطّلاع داشته باشید و لابد شنیده‌اید که امام، وقتى آمدند، به بهشت زهرا رفتند و سخنرانى کردند، بعد با هلى‌کوپتر بلند شدند و رفتند.

تا چند ساعت کسى خبر نداشت که امام کجا هستند! علّت هم این بود که هلى‌کوپتر، امام را در جایى که خلوت باشد برده بود؛ چون اگر مى‌خواست جایى بنشیند که جمعیت باشد، مردم مى‌ریختند و اصلاً اجازه نمى‌دادند که امام، یک جا بروند و استراحت کنند. مى‌خواستند دور امام را بگیرند.

من در مدرسه رفاه بودم که مرکز عملیاتِ مربوط به استقبال از امام بود - همین دبستان دخترانه رفاه که در خیابان ایران است که شاید شما آشنا باشید و بدانید - آن‌جا در یک قسمت، کارهایى را که من عهده‌دار بودم، انجام مى‌گرفت؛ دو، سه تا اتاق بود. ما یک روزنامه روزانه منتشر مى‌کردیم. در همان روزهاى انتظار امام، سه، چهار شماره روزنامه منتشر کردیم. عدّه‌اى آن‌جا بودیم که کارهاى مربوط به خودمان را انجام مى‌دادیم.

آخر شب - حدود ساعت نه‌ونیم، یا ده بود - همه خسته و کوفته، روز سختى را گذرانده بودند و متفّرق شدند. من در اتاقى که کار مى‌کردم، نشسته بودم و مشغول کارى بودم؛ ناگهان دیدم مثل این که صدایى از داخل حیاط مى‌آید - جلوِ ساختمان مدرسه رفاه، یک حیاط کوچک دارد که محلِّ رفت و آمد نیست؛ البته آن هم به کوچه در دارد، لیکن محلِّ رفت و آمد نیست - دیدم از آن حیاط، صداى گفتگویى مى‌آید؛ مثل این‌که کسى آمد، کسى رفت. پا شدم ببینم چه خبر است. یک وقت دیدم امام از کوچه، تک و تنها به طرف ساختمان مى‌آیند! براى من خیلى جالب و هیجان‌انگیز بود که بعد از سالها ایشان را مى‌بینم - پانزده سال بود، از وقتى که ایشان را تبعید کرده بودند، ما دیگر ایشان را ندیده بودیم - فوراً در ساختمان، ولوله افتاد؛ از اتاقهاى متعدّد - شاید حدود بیست، سى نفر آدم، آن‌جا بودند - همه جمع شدند. ایشان وارد ساختمان شدند. افراد دور ایشان ریختند و دست ایشان را بوسیدند. بعضیها گفتند که امام را اذیّت نکنید، ایشان خسته‌اند.

براى ایشان در طبقه بالا اتاقى معیّن شده بود - که به نظرم تا همین سالها هم مدرسه رفاه، هنوز آن اتاق را نگه داشته‌اند و ایام دوازده بهمن، گرامى مى‌دارند - به نحوى طرف پله‌ها رفتند تا به اتاق بالا بروند. نزدیک پاگرد پله که رسیدند، برگشتند طرف ما که پاى پله‌ها ایستاده بودیم و مشتاقانه به ایشان نگاه مى‌کردیم. روى پله‌ها نشستند؛ معلوم شد که خود ایشان هم دلشان نمى‌آید که این بیست، سى نفر آدم را رها کنند و بروند استراحت کنند! روى پله‌ها به قدر شاید پنج دقیقه نشستند و صحبت کردند. حالا دقیقاً یادم نیست چه گفتند. به‌هرحال، «خسته نباشید» گفتند و امید به آینده دادند؛ بعد هم به اتاق خودشان رفتند و استراحت کردند.

البته فرداى آن روز که روز سیزدهم باشد، امام از مدرسه رفاه به مدرسه علوىِ شماره دو منتقل شدند که برِ خیابان ایران است - نه مدرسه علوى شماره یک که همسایه رفاه است - و دیگر رفت و آمدها و کارها، همه آن‌جا بود. این خاطره به یادم مانده است.
منبع: باشگاه خبرنگاران

همدرسی با رهبر انقلاب

ماجرای تأسیس بنیاد نهج‌البلاغه/ خاطراتی از همدرسی با رهبر انقلاب/ به هندوستان ممنوع‌الورودم

مؤسس بنیاد بین‌المللی نهج‌البلاغه می‌گوید ماجرای تأسیس این بنیاد به خاطرات علامه امینی و نگارش الغدیر بازمی‌گردد؛ از امیرالمؤمنین(ع) خواستم یک کاری هم دست ما بدهد که نتیجه‌اش تأسیس بنیاد شد.

خبرگزاری فارس: ماجرای تأسیس بنیاد نهج‌البلاغه/ خاطراتی از همدرسی با رهبر انقلاب/ به هندوستان ممنوع‌الورودم
-------------------------------

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، از کودکی در تب و تاب درس دین و علم بودن تا تلمذ در محضر اساتیدی چون آیت‌الله بروجردی، مرحوم امام و علامه طباطبایی روحیه بزرگی را می‌طلبد.

هم‌کلاس رهبر معظم انقلاب اسلامی، خاطرات بسیاری از ایشان و امام راحل دارد، وی می‌گوید که در منزل امام راحل با مقام معظم رهبری بوده که ایشان بهشان گفته «من اشبحک منی؟» همینطور در ابتدای انقلاب با هم کار رسانه‌ای هم می‌کردیم.

من و مقام معظم رهبری از دوران طلبگی با هم آشنا بودیم

*خدا رحمت کند. الان با مقام معظم رهبری هم ارتباط دارید؟

-بله خوشبختانه ایشان به ما لطف دارند چون از دوران طلبگی با هم بودیم.

 

*یعنی هم کلاس بودید؟

-بله آقازاده آیت‌الله حائری یزدی در مدرسه عشق‌علی درس می‌گفتند که ما درس ایشان می‌رفتیم ساعت ده صبح مقام معظم رهبری و آقای هاشمی رفنسجانی هم می‌آمدند و ما در این درس شرکت می‌کردیم یک جلسه‌ای هم ایشان دوشنبه‌ها دارند که نیمه خصوصی است و گه گاهی تشکیل می‌شود گاهی زنگ می‌زنند من هم می‌روم گاهی هم در مجالس علمی و مباحثی که دعوت می‌کنند حضور می‌یابم.

 ...

خاطراتی از مقام معظم رهبری

*خاطره ای هم از ایشان دارید؟

-بله یک زمان منزل امام در دوران حیاتشان بودیم  ایشان هم آمدند که در آن دوران رییس جمهور بودند و به من گفتند «ما اشبحک منی» یعنی چقدر تو شبیه من هستی؟ خودشان هم اشتباه کرده بودند(با خنده)

در دوران انقلاب و تأسیس روزنامه جمهوری اسلامی یک زمان شهید بهشتی با من تماس گرفتند که یک عده دوستان می‌خواهند روزنامه‌ای تأسیس کنند و می‌خواهند نزد شما بیایند که با آنها همکاری کنید آنها منزل ما آمدند و یک عده از دوستان حجت‌الاسلام کاظم بجنوردی و اینها، ما هم صحبت کردیم و مشورت دادیم کار که نهایی شد مقام معظم رهبری منزل ما آمدند به آنها هم گزارش کار دادیم و من چند مقاله داشتم که در روزنامه جمهوری منتشر کردیم.

فارس نیوز


بسیار ساده و طلبگی

بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت آیت الله مجتهد شبستری:
شیوه زندگی رهبر معظم انقلاب همانند زندگی امام راحل بسیار ساده و طلبگی است و کمال صرفه جویی را دارند.
تبعیت از ولایت امر واجب است و بنا به احادیث و روایات معتبر؛ اعمال دینی بدون ولایت مداری مقبول درگاه احدیث نخواهد بود.
ولی فقیه نایب امام زمان عجل الله است و اگر کسی به امام زمان اعتقاد دارد باید به نایبولیعصر عجل الله نیز معتقد باشد.
جایگاه ولایت فقیه به قدری ارزشمند و سازنده است که موجب تحولات شگرف می شود، چنانکه نهضت بیداری مردم منطقه را باید حاصل روشنگری های امام راحل و رهبر فرزانه انقلاب دانست.
آنچه باید مورد توجه قرار گیرد این است که دفاع از ولایت فقیه رضایت الهی را به دنبال دارد و امروز حمایت از مقام معظم رهبری، حمایت از امام زمان عجل الله است.

نکته ها و گفته ، دفتر اول