آیت الله خامنه ای کیست؟

شناخت رهبر جمهوری اسلامی ایران

آیت الله خامنه ای کیست؟

شناخت رهبر جمهوری اسلامی ایران

آرامش با توسل

 بسم الله الرحمن الرحیم 

خاطراتی از حضرت آقا

برایش فرقی نمی کرد؛ جبهه را خانه خودش می دانست!  حاضر نبود رسمش را کنار بگذارد.

بساط روضه را هر جا که می رفت علم می کرد؛ خط مقدم بود یا نه؛ جان پناه مناسبی داشت یا نداشت...

دهه که می گرفت.  تأکید داشت مثل همیشه شب آخر را روضه امام رضا علیه السلام بخوانند.

آن وقت بود که سعی می کرد خودش را به بچه های مشهد برساند.

سردار اسماعیل قاآنی 

جای پای باران  ص 10 ، نقل از کتاب شمیم خاطره ها صفحه 101

روحیه جهادی

 بسم الله الرحمن الرحیم 

روحیــــــــه جهـــــــــــــــــادی    

  

 گاهی وقت ها غیبش می زد. نگران می شدیم. چیزی نمی گذشت که با تنی خسته و چهره ای خندان، پیدایش می شد.

دو سه تا از بچه هایی که به جنگ های چریکی وارد بودند را بر می داشت و می زد به قلب دشمن.

تا پشت جبهه آنها نفوذ می کرد.

شناسای اش کامل بود. محضر امام که جلسه میگذاشتند، همیشه اطلاعات دست اولی داشت که می شد رویش حساب کرد.            حجت الاسلام ذوالنور 

جای پای باران، ص 8 - نقل از کتاب پرتوی از خورشید ص 117


از ماست

 بسم الله الرحمن الرحیم 

حجة الاسلام و المسلمین صدیقی در حسینیه امام خمینی :

 آقا رفته بودند دیدن آیت الله بهجت ، وقتی آیت الله بهجت خواستند بلند شوند، اقا فرمودند: با این حالتان بلند نشوید

ایت الله بهجت :  من یکبار وقتی خدمت امام زمان علیه السلام رسیدم، از آقا در مورد شما سؤال کردم.

امام زمان علیه السلام فرموند: ایشان از ماست 

ایام فاطمیه ، سخنرانی حاج اقا صدیقی در حسینیه امام خمینی


ناامیدی و امیدواری

بسم الله الرحمن الرحیم

مقاومت، قایده ای ندارد. ماندن در خرمشهر و آبادان، حتی اهواز و اندیمشک هم به معنای خودکشی است! این شهرها را دیگر باید از دست رفته تلقیکنیم.

نیروهای دفاعی باید در خرم آباد و روی ارتفاعات زاگرس مستقر شوند...

اینها تفکرات بنی صدر بود که فرماندهی کل قوا را در دست داشد.

با تمام کمبودها و ناجوانمردی های داخلی، نیروهای مدافع، روحیه شان را از دست ندادند.  بخصوص که می دیدند نماینده اما، آقا سیدعلی، همراه دکتر مصطفی چمران با گروه های کوچک سه یا چهار نفره، به جنگ چریکی و پارتیزانی با دشمن مهاجم می پردازند.

شهر ها خالی نشد. عراق که می خواست چند روزه خوزستان را تصرف کند و خودش را به تهران برساند، چهل - چهل و پنج روز در خرمشهر معطل ماند و حساب کار دستش آمد.

جای پای باران، ص 4 ، نقل از کتاب پرتوی از خورشید ص 177 - سردار شهید شوشتری