آیت الله خامنه ای کیست؟

شناخت رهبر جمهوری اسلامی ایران

آیت الله خامنه ای کیست؟

شناخت رهبر جمهوری اسلامی ایران

آگاهی بسیار به مسائل فلسفی

 بسم الله الرحمن الرحیم


در اواخر دوران ریاست جمهوری آیة الله خامنه ای - حدود سال 66 - معظم له خیلی نگران وضعیت درس و کتاب معارف دانشجویان بودند.  از همین رو، برای تدوین متنی دقیق و شایسته، به عنوان رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی ، گروهی را انتخاب کردند تا در این خصوص اقدام نمایند.

آقا هر دو هفته یک بار، با این گروه جلسه داشتند.  با توچه به گرفتاری های معظم له در آن دوران که مسائل جنگ از عمده گرفتاری های ایشان بود - آقا با حضور ذهن بسیار خوبی در جلسات شرکت می کردند.

آن گاه که ایشان وارد مباحث علمی می شدند، انگار نه انگار که غیر از کارهای علمی و فکری کار دیگری دارند!

روزی در وسط بحث ، صحبت به یک مسئله فلسفی کشیده شد. تعدادی از علمای متخصص در فلسفه در جلسه حاضر بودند، که دیدگاه های فلسفی آنها با هم متفاوت بود.

بحثی جدی در خصوص آن موضوع شروع شد.  مقام معظم رهبری بدون هیچ مقدمه و مطالعه قبلی، وارد بحث شدند و مثل یک مدرس ورزیده، موضوع را مطرح کردند و به خوبی از عهده بحث بر آمدند.

تبحر ایشان مایه تعجب من شد؛ چون نزد ما معروف بود که حوزه علمیه مشهد عنایتی به فلسفه اسلامی ندارد!  ما در آن روز شاهد بودیم که معظم له نه تنها عنایت دارند، بلکه کاملا با مباحث فلسفی آشنایی دارند و بسیار دقیق مسائل فلسفی را درک می کنند.  از نظر موقعیتی و زمانی هم آن موضوع برای ما خیلی مهم بود، در بحبوحه گرفتاری های سیاسی کشور و مسائل جنگ که همه ذهن رئیس جمهور باید مشغول مسائل غیر علمی و غیر فلسفی باشد، معظم له چون بر حسب ضرورت، وارد یک بحث فلسفی شدند، به خوبی از عهده آن بر آمدند.

دکتر غلامعلی حداد عادل

پرتوی از خورشید ص 26-27

مراقبت بر ارزشها

بسم الله الرحمن الرحیم


خیلی جدی به راننده گفت:  بایست!

کمی ناراحت به نظر می رسید. 

بلافاصله رو به من کرد و فرمود: از ماشین دومی به بعد یا به اهواز بر می گردند و یا اگر قصد آمدن دارند، خودشان تنهایی بیایند.

چه دلیلی دارد پشت سر ما راه بیفتند؟

وقتی من که رئیس جمهور هستم با یک کاروان ماشین حرکت کنم، دیگران سرمشق می گیرند و این کار، رسم میشود.  برای من دو محافظ در یک یا دو ماشین، کافی است.

سردار شهید شوشتری

جای پای باران ص 24 به نقل از کتاب در سایه خورشید ص 89

صمیمیت و نشاط

بسم الله الرحمن الرحیم


با رزمنده ها که بود گل از گلش می شکفت. با همه گرم میگرفت و زود صمیمی می شد.

بچه های رزمنده هم هر وقت در کنار ایشان قرار می گرفتند سر از پا نمی شناختند...

سخنرانی ایشان در پادگان دو کوهه گرم شده بود که یکی احساس کرد باید تکبیر بگوید! آقا تذکر داد که تکبیر نابجا رشته کلام را از دست سخنران خارج می کند.

یکی از بچه ها شیطنتش گل کرد و بلافاصله داد زد: تکبیر! آقا لبخندی زد: سر به سر من پیرمرد می گذارید؟!

صدای تکبیر دوباره بلند شد! آقا خنده اش گرفت. دو لشگر نیرو آنجا به صف ایستاده بودند؛ همه زدند زیر خنده.  آقا، صلواتی فرستاد. کنترل جمع را که به دست گرفت سخنرانی اش را ادامه داد.      برادر کبیری

جای پای باران ص 22 ، نقل از کتاب خاطرات سبز ص99

صمیمیت و نشاط

بسم الله الرحمن الرحیم


با رزمنده ها که بود گل از گلش می شکفت. با همه گرم میگرفت و زود صمیمی می شد.

بچه های رزمنده هم هر وقت در کنار ایشان قرار می گرفتند سر از پا نمی شناختند...

سخنرانی ایشان در پادگان دو کوهه گرم شده بود که یکی احساس کرد باید تکبیر بگوید! آقا تذکر داد که تکبیر نابجا رشته کلام را از دست سخنران خارج می کند.

یکی از بچه ها شیطنتش گل کرد و بلافاصله داد زد: تکبیر! آقا لبخندی زد: سر به سر من پیرمرد می گذارید؟!

صدای تکبیر دوباره بلند شد! آقا خنده اش گرفت. دو لشگر نیرو آنجا به صف ایستاده بودند؛ همه زدند زیر خنده.  آقا، صلواتی فرستاد. کنترل جمع را که به دست گرفت سخنرانی اش را ادامه داد.      برادر کبیری

جای پای باران ص 22 ، نقل از کتاب خاطرات سبز ص99

فقیه

بسم الله الرحمن الرحیم


بنده به عنوان کسی که با آیة الله خامنه ای آشنایی دارم، عرض می کنم که ایشان اهل نظر و اجتهاد هستند.

سی سال پیش ، وقتی در مشهد، در مسجد گوهرشاد با ایشان ملاقات کردم، آن موقع ایشان از مدرسان محترم مشهد بودند.

من آن زمان، در مشهد، از آیة الله خامنه ای پرسیدم: چه چیزی تدریس می کنید؟ معظم له فرمودند: مکاسب

مکاسب از مهم ترین و مشکل ترین کتب علمی است، به نظر من، ایشان فقیه و مجتهد است.


آیة الله فاضل لنکرانی

پرتوی از خورشید ص 19

عشق و تکلیف

بسم الله الرحمن الرحیم

ناراحت بود. از نگاه غمبارش می شد این را فهمید. درد دلش باز شده بود.  نیمه های شب، قدم می زد و زیر لب نجوا میکرد. 

غصه می خورد. با این حال ، حاضر نبود روی حرف امام حرفی بزند. امام دوست نداشت به او آسیبی برسد.

... زود خودم را رساندم خط.  شاد و سرحال بود. بین رزمنده ها که قرار می گرفت انگار تمام دنیا را به او داده اند.  بلاخره امام راضی شده بود که ایشان به جبهه برگردد.                             سردار مرتضی قربانی

جای پای باران ص 20 ، نقل از کتاب شمیم خاطره ها ص 80


دیدار یار

 بسم الله الرحمن الرحیم 

مطلبی را به شما عرض میکنم شاید نشنیده باشید .جناب آقای صدیقی شب فاطمیه روی منبر در بیت ایشان ( بیت رهبری ) که آقای رییس جمهور نشسته بود،آقای هاشمی بود ، سران مملکتی بودند ، قوه قضاییه ، همه بودند.آقای صدیقی روی منبر این مطلب را گفت و آن را نتوانست تمام کند .همین که خواست تمام کند فریاد گریه جمعیت و حضار بلند شد .

دیدند این جمعیت بسوی آقا دارند حمله میکنند که به عنوان تبرک به ایشان دست بزنند .آقا را بردند و دیگر نتوانستند جمعیت را اداره کنند .

وآن مطلب این بود :

ن همه ساله مکه که میرفتم قبل از رفتن به مکه به محضر آیت الله بهاءالدینی میرسیدم و توصیه میخواستم از ایشان.ایشان به من توصیه هایی میکرد و من این توصیه ها را در سفر مکه عمل میکردم . بعدهم که داشتم میامدم ، یک عمامه ای یا چیزی را برای ایشان هدیه میخریدم .

این دفعه که رفتم محضر ایشان این مطلب را فرمودند :

شما وقتی که میروید مسجدالنبی از قسمت جنوب شرقی مسجد ، از آن قسمت هفت قدم میاید به جلو و قسمت بعدی را هم گفت که من نمیتوانم دقیق به شما بگویم . به خاطر اینکه ایشان این را به ودیعت پیش من گذاشت . آن وقت از دو طرف به من دستور داد

وقتی که قدم زدی آمدی جلو رسیدی به آنجا ،آنجا بنشین و این ذکر سبعه را بگو. این ذکر را که گفتی انشاءالله به حوائجت خواهی رسید .

ذکر سبعه عجیب است ، علامه حسن زاده آملی بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب اذکار سبعه را دارد که اینها را از آسید علی آقا قاضی گرفتند . ذکر سبعه واقعاً یک ذکریست که معجزه میکند در نفس انسان عجیب معجزه میکند .

آقای صدیقی می گوید ، عرض کردم: آقای بهاءالدینی چه وجهی دارد که من باید آنجا بنشینم و این اذکار سبعه را بگویم. چه وجهی دارد هفت قدم از آنجا قدم بزنم .

حالا همه دارند مثل شما گوش میدهند همه دارند دقت میکنند آقای صدیقی چه میخواهد بگوید .

گفت : وجهش این است که دارم به شما میگویم فقط پیش شما بماند .

وقتی که حضرت زهرا سلام الله علیها آمد برای دفاع از علی ابن ابیطالب علیه السلام بدنش خون آلود بود وقتی که آمد ، که داخل مسجد وارد نشد وقتی که برگشت دیگر توان از او رفت دیگر به گونه ای شد که میخواست ادامه راه را بدهد نتوانست ، آنجا نشست و فکر میکنم که آن مکان به خون فاطمه سلام الله علیها رسیده است . آنجا حاجتتان را بخواهید .

فریاد گریه جمعیت بلند شد

بعد آقای بهاء الدینی میگوید : این کار را انجام بده .

ایشان میگوید

من رفتم اینکار را انجام دادم حالا تو نگو آقای بهاء الدینی خودش هم نظر دارد ، نیت دارد ، یا حاجتی دارد .چون خودش مشرف نمی شود .

حالا جالب این است که حضار دارند به آقای صدیقی توجه می کنند ازاعیان شخصیتی مملکت ، و هم آقایانی که شرکت کننده بودند ، ایشان هم با ضرس قاطع دارد مطلب را می گوید.

گفت : من رفتم مدینه همین کار را انجام دادم ، بعد از این رفتم مکه دیدم از بلند گو صدا میزنند : آقای صدیقی دوباره بروند مدینه . من دوباره رفتم مدینه ، چند روزی مدینه ماندم ، وقتی برگشتم به ایران یک عمامه ای خریده بودم رفتم محضر حاج آقا ، رسیدم، تا سلام علیک کردم بدون اینکه حرفی بزنم ،

حاج آقا بهاء الدینی فرمودند:

میدانی ثمره ذکر امسال چه بود ؟

گفتم : نه

گفت : نمیدانی ثمره ذکر امسال چه بود ، نگرفتی؟

گفتم : نه

فرمود : امسال ثمره ذکر شما یکی این بود که شما دو بار آمدید مدینه،

گفتم شما مطلعید من دو بار امسال آمدم مدینه .

گفت : بله آنجائی که نشسته بودید ذکر می گفتید در آنجا با تو بودم.

این نوارش دربیت آقا هست،دم در که می فروشند ، نوار سه سال قبل فاطمیه

بعد برگشت و گفت :

ثمره دوم اینجا بود :

که تا گفت مجلس به هم پاشید اینقدرمردم به خودشان زدند وگریه کردند که آقا تشریف بردند ؛ دیدند که دیگر نمی شود جمعیت را اداره کرد .

فرمودند : ثمره دوم این بود که آن نیتی که من میخواستم ، به آن نیت رسیدم ، و آن این بود

که امسال مقام معظم رهبری به دیدارامام زمان نائل آمد .

 

تبدیل از فایل صوتی به متن توسط آقای کامرانی. 

 

منبع: پایگاه صالحات

آرامش در پرتو ولایت

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

جبهه که می رفت، لباس نظامی می پوشید، ته دلش هنوز مردد بود که کنار گذاشتن لباس روحانیت کار درستی است یا نه؟

جمعه باید خودش را به تهران می رساند تا گزارشی از جنگ به محضر امام ارائه بدهد و برای خواندن خطبه ها به مصلی برود.

به اتاق امام که رسید شروع کرد به باز کردن بند پوتین هایش.  امام پشت پنجره ایستاده بود و با لبخند نگاهش می کرد.

وارد اتاق که شد دست امام را بوسید.  امام آرام به پشتش زد و فرمود:  زمانی پوشیدن لباس سربازی در عرف ما خلاف مروت بود؛ ولی الان می بینم چه قدر برازنده شماست

گل از گلش شکفت.  خیالش راحت شده بود.  از آن پس، لباس نظامی را که می پوشید لذت می برد و افتخار می کرد.

براساس خاطره ای از زبان معظم له

دیدار با طلاب و روحانیون عازم جبهه 26/8/1366

جای پای بارن، ص 18

فرمانده ای دقیق

بسم الله الرحمن الرحیم 

صبح زود بود. دو سه نفر آمده بودند برای بازدید. فکر کردیم از فرماندهان ارتش هستند. جبهه دب حردان در اهواز، خط مقدم ما به حساب می آمد و نقطه ای حساس و پرخطر بود.

خوب که دقت کردم آقا را شناختم. لباس نظامی داشت و کلت به کمر بسته بود.

مثل یک نظامی کار کشته، خط را بررسی کرد. رفت سنگر دیده بانی، بدون ترس، تمام قد ایستاد و مواضع دشمن را با دوربین از نظر گذراند.

به مسئول تدارکات فرمود به ستاد برود و برای بچه های خط کمی امکانات بگیرد.  به ما هم تأکید کرد که در نقطه حساسی مستقر شده اید؛ مواظب سمت راست باشید، دشمن شما را دور نزند.                سردار شیهد شوشتری 

جای پای باران ص 16 نقل از کتاب در سایه خورشید ص 55


خاطره از زبان آقا

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

روایت لحظه ها

سرهنگ 2 بود یا سرگرد.  در ارتش خودش جایگاهی به حساب می آمد.  در لشگر 29 مستقر بودیم. آمد و اصرار کرد که کاری خصوصی دارد . گفتم شاید در این اوضاع نابسامان آمده  دنبال مرخصی.

بغض کرده بود.  التماس می کرد شب ها که با بچه های دگتر چمران به عملیات می روید، مرا هم با خود ببرید.

دوست داشت همراه بچه های داوطلب بسیج و سپاه و نیروهای دکتر چمران به شکار تانک برود؛ آن هم در عملیات های چریکی و پرخطر. 

این یک بعد از ظرفیت عظیم ملت است.

بر اساس خاطره ای از زبان معظم له

جای پای باران، ص12

خاطرات استاد آذر شب

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

خاطرات استاد آذر شب از آقا 

 

ادبیات روی خطاب و سخن ایشان اثر گذاشت. مقایسه کنید سخنان رهبر را با سخنان دیگران. علی‌الخصوص اگر دقت کنید روی جملات آهنگین ایشان که بسیار ادیبانه است. وقتی انسان با سبک ادبی صحبت کند، در اعماق شعور انسان‌ها نفوذ می‌کند و تأثیر می‌گذارد. یادم می‌آید من از ایشان شنیدم که می‌فرمودند من یک روز سخنرانی می‌کردم، مرحوم باهنر همینطور به من نگاه می‌کرد! وقتی که یک‌خورده من مکث کردم، گفت: «قربان جملات آهنگینت بروم.» ...

استاد محمدعلی آذرشب یکی از اساتید شهیر زبان و ادبیات عرب در ایران است. دکتر آذرشب مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه اصول دین بغداد گرفته و دکتری فرهنگ و زبان عرب و علوم قرآنی از دانشکده‌ی الهیات و معارف اسلامی است. استادتمام دانشگاه تهران، بیش از هشتاد جلد کتاب ترجمه و تألیف در دسترس دارد و در مطبوعات تخصصی بیش یکصدوپنجاه مقاله به نامش درج گردیده است. به سبب مراودات فرهنگی با رهبر انقلاب و حضور در جایگاه مترجم معظم‌له، در ایام برگزاری بیست و سومین نمایشگاه کتاب در خصوص ابعاد و شئون فرهنگی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با وی به گفت‌وگو نشستیم که متن زیر، حاصل آن جلسه است: شخصیت آقای خامنه‌ای را باید بر اساس محورهای فرهنگی این شخصیت شناخت تا تأثیرات و بازتاب شخصیت او در جهان اسلام و جهان عرب به‌خصوص معلوم شود

نگاه جدید به قرآن
ایشان از همان نوجوانی به مسائل قرآنی توجه خاصی داشت؛ نه فقط در قرآن‌خوانی، بلکه راهبری جوانان به سمت منبع عزت، کرامت، شخصیت و هویتی که در قرآن نمایانگر است. ما در حوزه‌ی علمیه فعالیت‌های قرآنی کمتر می‌دیدیم، اما ایشان توجه اولش به قرآن، اعم از تلاوت و مفاهیم و ارائه‌ی دید جدید نسبت به مسائل قرآنی مصروف بود.اولین کسی که قرائت مصریان در ایران را شایع کرد، آقای خامنه‌ای بود. قرائت‌ها توسط نوار کاست منتشر می‌شد. توجه و عنایت خاص‌ ایشان در محافل عمومی و خصوصی به قرآن سابقه‌ی دیرینه‌ای دارد. در محافل عمومی که در مسجد کرامت مشهد [خاطرات مسجد کرامت] صورت می‌گرفت، عنایت خاصی داشتند که هر شب یک مفهومی از مفاهیم قرآن ارائه شود. در محافل خصوصی هم نظریات، تئوری‌ها و دیدگاه‌های جدیدی در رابطه با قرآن ارائه می‌دادند.من به نظرم می‌رسد این که ایشان تفسیر «فی ظلال القرآن» سید قطب را خواندند و فوق‌العاده شیفته‌ی سید قطب شدند، به این جهت بوده است که سید قطب نظریات و افکار جدید تمدن‌زا، فرهنگ‌ساز، روزآمد و در عین حال اصیلی دارد. یعنی هر دو اصالت و معاصرت را جمع می‌کند و با سبکی بسیار زیبا و مؤثر و ادبی نوشته است.ایشان فوق‌العاده تحت تأثیر این تفسیر قرار می‌گرفتند. من از زبان ایشان شنیدم که می‌گفتند «من وقتی بعضی از عبارات تفسیر فی ظلال القرآن سید قطب را که می‌خواندم، موهای تنم سیخ می‌شد؛ از بس که تحت تأثیر قرار می‌گرفتم.» جلد اول فی ظلال القرآن را به فارسی ترجمه کرد. این کتاب از آن ترجمه‌هایی است که من به دانشجویان خودم گفتم سعی کنید آن ترجمه را به دست آوردید و از آن استفاده کنید. امتیاز این ترجمه در این است که وقتی آدم این ترجمه را می‌خواند، نمی‌داند که این ترجمه شده از زبان عربی است یا نه! انگار که اصلاً به زبان  فارسی نوشته شده است، آن هم فارسی بسیار زیبا، آهنگین و ادبی 

: http://farsi.khamenei.ir/others-memory?id=9381 لینک منبع

تحویل سال 1390

تصویر مقام معظم رهبری در تحویل سال 1390 

 

تحویل سال 1390

ورود آقا

 بسم الله الرحمن الرحیم 

• منبع موثقی از آیت‌الله بهجت نقل کردند که ایشان در خواب دیدند که حضرت امام زمان(عج) در مجلسی حضور داشتند،‌ علمای بزرگ اسلام هم در خدمت آقا امام زمان(عج) بودند،‌ آیت‌الله خامنه‌ای وارد شدند و امام زمان (عج) جلوی پای ایشان تمام قد بلند شدند و برای ایشان جایی برای نشستن باز کردند.

• در خواب یا مکاشفه‌ای ایشان خطری را نسبت به انقلاب پیش‌بینی کرده بودند و به مقام معظم رهبری پیغام دادند که خطری را نسبت به انقلاب پیش‌بینی کرده‌اند و توصیه صدقه و دعاهای خاص را به ایشان کردند و فرمودند، آنچه از من ساخته بود نیز انجام دادم.

منبع: سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی